معرفی کتاب: ملت عشق
عنوان کتاب: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
مترجم: ارسلان فصیحی
سال نشر: 1393
انتشارات: تهران: ققنوس
نویسندهی معرفی کتاب: زهرا عاطفی
کتاب ملت عشق به داستان زندگی شمس تبریزی و مولوی میپردازد.
شمس تبریزی، از دراویش بسیار معروف ایرانی، اهل تبریز و عاشق سیر و سیاحت بود؛ طوریکه در یکجا بند نمیشد و همواره در حال سفر بود؛ سفر درونی و بیرونی.
بسیاری او را استاد مولانا میدانند و میگویند که مولانا شعر و شاعریاش را مدیون شمس بوده است. خود مولانا در جایی میگوید که نقشاش در شاعری فقط به اندازهی یک قلم یا مرکب است؛ به بیانی دیگر، خودش را وسیلهای بیش نمیبیند.
شمس در سال ٦٢٣ خورشیدی (٦٤٢ قمری) وارد قونیه شد و در آنجا به شیخ جلالالدین محمد بلخی (مولوی) آشنا شد و دورهی تازهای از زندگی هر دو در این شهر آغاز شد.
مولانا پیش از این، به تدریس علوم و وعظ مشغول بود؛ اما پس از آشنایی با شمس، این خرقه از تن بیرونکرد و لباس جدیدی به تن نمود. کسی که پیش از این، جوانان شهر در رکابش بودند و او را شیخ خود خطاب میکردند، به پای تعلیمات شمس نشست و به تعبیر خود شمس، همدم و همراز و آیینهی وجود او گردید.
کتاب ملت عشق، این رابطهی دوستی یا شاگرد ـ استادی را بهخوبی به تصویر میکشد؛ آن هم از زبان شخص سومی که پس از تحولات زندگیاش با این دو انسان بزرگ آشنا شده و طریقت آنها را در پیش گرفته است. او تصمیم میگیرد پیش از مرگش داستان زندگی این دو عالم را در رمانی به رشتهی تحریر درآورد. این رمان برای ویراستاری به یک مؤسسهی انتشاراتی بزرگ در امریکا سپرده میشود و در پی آن اتفاقاتی میافتد که این رمان را خواندنیتر میکند.
در این رمان دو داستان، یکی در زمان مولوی و دیگری در زمان نویسندهی کتاب، به طور موازی پیش میرود. در کنار داستان زندگی و آشنایی شمس و مولوی، داستان فردی به نام اللا روبینشتاین هم روایت میشود که تحت تأثیر داستان زندگی شمس و مولوی، زندگیاش رنگی دگر میگیرد.
شعر زیر، در مقدمه کتاب و در وصف عشق آمده است:
به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشـق
خـود بهتـنهایی دنیایـی است، عشـــق
یا درست در میانش هستی، در آتشـش
یا بیرونــش هستـی، در حسرتــش...
- ۰ نظر
- ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۱۶