جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مردم» ثبت شده است

معرفی کتاب: گلستان سعدی

علی محمدزاده | جمعه, ۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۴۳ ب.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: گلستان سعدی

نویسنده: سعدی شیرازی

تصحیح: محمد علی فروغی/ ویراستهی علی سالیانی

سال نشر: 1388

انتشارات: به‌نشر؛ مشهد

گلستان سعدی

گلستان سعدی از آن دست کتاب‌هایی است که اگر چه بارها و بارها نام‌شان را شنیده‌ایم و این‌جا و آن‌جا مطلبی از آن به چشم‌مان خورده است، اما کم‌تر پیش آمده است که برای خواندن‌شان برنامه‌ریزی کرده باشیم. این بود که مواجهه‌ی من با گلستان سعدی نیز مواجهه‌ای برنامه‌ریزی نشده بود: کتاب را از تاقچه‌ی منزل‌مان برداشتم تا من باب کنج‌کاوی تورقی بکنم؛ بوی گلم آن‌چنان مست کرد که دامن‌م از دست برفت و کتاب را از اول تا ته‌ش خواندم! و اگر می‌دانستم خیلی از ضرب المثل‌هایی که هر روز و هرجا به کارشان می‌بریم از این کتاب است، خیلی زودتر از این به سرا‌غ‌ش می‌رفتم.

ضمن این‌که مطالعه‌ی آثار ادبی ادوار گوناگون تاریخ ایران برای فهم درست عناصر فرهنگ ایرانی لازم و ضروری است. از نوع مواجهه‌ی مردم و نخبه‌گان زمانه با پادشاهان و نظام حکومتی گرفته تا نگاه آنان به نسبت فقر و غنا و بسیاری مسائل دیگر را می‌توان با مطالعه‌ی آثار فرهنگی و ادبی ایران کهن استخراج نمود.

مطالعه‌ی این کتاب را به همه‌ی دوست‌داران تحقیق و پژوهش درباره‌ی فرهنگ ایرانی توصیه می‌کنیم.

  • علی محمدزاده

معرفی و خلاصه‌ی کتاب

عنوان کتاب: دیباچه‌ای بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران (دوره‌ی جمهوری اسلامی)

نویسنده: حسین بشیریه

سال نشر: 1387- چاپ پنجم

انتشارات: نگاه معاصر؛ تهران

جامعه شناسی سیاسی ایران

یکی از لوازم کسب شناخت پیرامون پدیده‌های اجتماعی، مطالعه‌ی آن‌ها از نظرگاه‌ها و دیدگاه‌های متفاوت و گاه متخالف است. مطالعه‌ی کتاب دکتر حسین بشیریه از این بابت می‌تواند مفید فایده باشد؛ در ادامه، نگاهی به برخی از دیدگاه‌های بشیریه در این کتاب خواهیم داشت.

  • علی محمدزاده

معرفی و خلاصه‌ی کتاب: جامعه‌ی سیاسی، جامعه‌ی مدنی و توسعه‌ی ملی

علی محمدزاده | پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۲۰ ق.ظ

معرفی و خلاصه‌ی کتاب

عنوان کتاب: جامعه‌ی سیاسی، جامعه‌ی مدنی و توسعه‌ی ملی

نویسنده: هوشنگ امیر احمدی

سال نشر: 1381

انتشارات: نقش و نگار

هوشنگ امیر احمدی

 مسئله‌ی اصلی امیر احمدی در این کتاب «توسعه‌ی پایدار» است و راه حل اساسی توسعه را در تعاملی مستمر بین دولت بورژوازی مدرن (دولت توسعه‌خواه) و جامعه‌ی مدنی توسعه‌یافته می‌بیند. او سه مرحله را با توجه به روابط میان دولت و جامعه‌ی مدنی برای توسعه ذکر می کند. بر اساس این نظریه، مشخصه مراحل آغازین توسعه وجود دولتی نیرومند و یک جامعه‌ی مدنی ضعیف است. اما با گذشت زمان و ادامه‌ی توسعه، جامعه‌ی مدنی تقویت شده و رشد می‌یابد. افزایش قدرت جامعه‌ی مدنی باعث می‌شود تا دولت و جامعه‌ی مدنی وارد مرحله‌ی تعارض با یکدیگر شوند که این همان مرحله‌ی تعیین کننده‌ی گذار است. در چنین شرایطی، اگر دولت یا جامعه‌ی مدنی مانع برقراری توازن قدرت میان دو طرف شود، توسعه دچار مشکل می‌شود و ادامه نخواهد یافت. در واقع، برقراری توازن قدرت میان دولت و جامعه‌ی مدنی شرط لازم ادامه‌ی توسعه در دوران پس از گذار است. 

در کل امیراحمدی در این کتاب به تشریح الگوی لیبرالی از توسعه می‌پردازد. ما در این نوشتار، به بحث اصلی امیراحمدی در این کتاب کاری نداریم و مباحث دیگری را از فصل اول و دوم کتاب انتخاب کرده‌ایم که مربوط به تحلیل نیروهای اجتماعی در ایران است.

  • علی محمدزاده

اختلاف نظرها در تعریف جامعه‌شناسی مردم‌مدار

علی محمدزاده | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۰۱ ب.ظ

تشکل

با وجود بحث در چیستی جامعه‌شناسی مردم‌مدار از دیدگاه مایکل بوراووی، بر سر تعریف جامعه‌شناسی مردم‌مدار در میان جامعه‌شناسان ایرانی توافق نظر وجود ندارد. برخی، از جمله دکتر بهرنگ صدیقی، جامعه‌شناسی مردم‌مدار را عرضه‌ی محصولات و غنی‌ترین پژوهش‌های جامعه‌شناختی به زبانی همه‌فهم و جذاب می‌دانند که از جمله وظایف آن مطلع ساختن سیاست‌گذران، روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعی از مهم‌ترین و تازه‌ترین پژوهش‌های اجتماعی است[1]. بازگشت جامعه‌شناسی به جامعه، دموکراتیزه کردن جامعه‌شناسی، وارد گفتگو شدن با مردم و همراه شدن با آنها در یک فرآیند یادگیری متقابل اجتماعی و اولویت دادن مسائل و نیازهای جامعه برمسائل حرفه‌ای خود، تعریف دیگری است که از جانب برخی جامعه‌شناسان ایرانی از جمله دکتر محمدامین قانعی‌راد برای جامعه‌شناسی مردم‌مدار ارائه شده است[2]. قانعی‌راد معتقد است از جامعه‌شناسی مردم‌مدار در جامعه‌ی ایران می‌توان سه روایت حداقلی، میانه و حداکثری داشت. برنامه‌ی حداقلی به معنی حضور رسانه‌ای جامعه‌شناسی در عرصه‌های مختلف است. در تعریف حداقلی از جامعه‌شناسی مردم‌مدار، «جامعه‌شناس داده‌ها و نظریه و اطلاعات را اعلام می‌کند، ولی تصمیم‌گیری نمی‌کند و می‌گذارد خود مردم تصمیم‌گیری کنند[3]». در برنامه‌ی میانه‌، جامعه‌شناسی مردم‌مدار سعی می‌کند با کمک مردم و مشارکت مردم دانش جامعه شناسی را تولید کند و به مردم اجازه بدهد که در مرحله‌ی تعریف مسئله و مشکل، جمع‌آوری داده‌ها، تبدیل داده‌ها و ارزیابی یافته‌ها مشارکت داشته باشند. قانعی‌راد برنامه‌ی حداکثری یا برنامه‌ی قوی جامعه‌شناسی مردم‌مدار را نوعی مدل اکتیویستی می‌داند و تأکید می‌کند که باید مرزهای مشخص‌اش را با اکتیویسم سیاسی نشان دهیم. ایشان با استناد به بحث بوراووی معتقد است بین کار جامعه‌شناسی مردم‌مدار و اکتیویست سیاسی تفاوت وجود دارد. اکتیویست سیاسی برای قدرت سیاسی مبارزه می کند و از این نظر با جامعه شناسی مردم مدار که در پی سخن گفتن و ارتباط با مردم است تفاوت دارد.

قانعی‌راد public sociology را «جامعه‌شناسی حوزه‌ی عمومی» تعریف می‌کند و در توضیح این مفهوم بر این اعتقاد است که «این با مدل مارکسی فرق می‌کند. مارکس یک آوانگارد بود در جامعه. جامعه شناسی مردم مدار نمی‌خواهد آوانگارد باشد. با مدل کنتی هم فرق می‌کند. کنت به فکر شاه‌- جامعه‌شناس بود، جامعه‌شناسی مردم‌مدار به دنبال شاه-‌ جامعه‌شناس شدن و به دنبال الگوی مدیریتی نیست. حتی با الگوی دورکیمی که یک الگوی پزشکی بود و می‌خواست یک اندامواره را برای مثال درمان کند- مشکل را جامعه‌شناس تشخیص دهد و راه حل را هم جامعه‌شناس بدهد، چیزی که بیشتر در جامعه شناسی امروز رایج است- تفاوت دارد. جامعه شناسی مردم مدار این هم نیست. یک نوع جامعه شناسی است که در کنار مردم است و نه جلوتر از مردم- به این دلیل من می‌گویم «جامعه شناسی حوزۀ عمومی به عنوان جامعه شناسی همراه» و نه جامعه شناسی آوانگارد؛ بلکه در کنار مردم[4]».

دکتر محمد فاضلی با تمرکز بر تفاوت جامعه‌شناسی مردم‌مدار و جامعه‌شناسی عوام فریب، جامعه‌شناسی مردم‌مدار را گونه‌ای از جامعه‌شناسی می‌داند که با برخورداری از صراحت مفهومی و دقت روش‌شناختی، داعیه هایی به اندازه یافته‌های تجربی خود دارد و با خصلتی پارتیزانی به مسائل مردم می پردازد[5].

دکتر حمیدرضا جلایی‌پور نقطه‌ی تأکیدش را بر تفاوت جامعه‌شناسی مردم‌مدار با جامعه‌شناسی مردم‌انگیز، توده‌گرا و پوپولیستی می‌گذارد؛ بر پیوند جامعه‌شناسی مردم‌مدار با یافته‌ها و معیارهای علمی تأکید می‌کند و معتقد است جامعه‌شناسی مردم‌مدار جامعه‌شناسی است که بر پیوند تئوری با واقعیت اجتماعی متکی است[6]. به نظر جلایی پور لازمه‌ی این امر رفتن به میدان تحقیق و ارتباط مستقیم جامعه‌شناس با موضوع تحقیق است.

دکتر پرویز پیران، هنگام بحث از جامعه‌شناسی مردم‌مدار بیشتر به مشارکت و کار جمعی و مشارکتی نظر دارد[7].

دکتر سعید مدنی «رویکرد جماعت محور در مشارکت» را به عنوان یکی از مدل‌های مشارکت منطبق با جامعه ایرانی مورد توجه قرار می‌دهد و معتقد است مداخله‌ی جماعت محور می‌تواند نوعی «برنامه‌ریزی مردم مدار» باشد که در آن متخصصان در هنگام ورود به یک جماعت سعی می‌کنند با جلب مشارکت درونی آن جماعت، به برنامه‌ریزی در خصوص آن بپردازند. مدنی جماعت‌گرایی را با رویکرد سوسیالیستی و لیبرالی به جماعت متفاوت می‌داند و از جماعت‌گرایی به عنوان تعبیری نوظهور یاد می‌کند. به نظر او برای رسیدن به مشارکت حداکثری باید سه گروه دولت، جامعه و تسهیل‌گرانِ مشارکت دخیل باشند و حداکثر مشارکت را زمانی می‌توان به نظاره نشست که میان منافع شخصی و منافع جمعی نوعی هماهنگی پدید آید.

دکتر ناصر فکوهی، ترجمه‌ی  public sociology به مردم مدار را درست نمی‌داند و معتقد است در ترجمه‌ی فارسی باید از «جامعه‌شناسی عمومی» استفاده کنیم. دکتر فکوهی یکی از مبادی جامعه‌شناسی عمومی یا جامعه شناسی مداخله‌گر، اکتیویست و فعال را کارل مارکس می‌داند. به نظر فکوهی «مارکس خودش هم به همین شکل عمل می‌کرد؛ یعنی نه فقط تئوری می‌داد، بلکه انقلاب راه می‌انداخت، دائم در زندان بود؛ مدام در جاهای مختلف درگیر دولت‌ها بود و در تبعید بود، و در عین حال هم یک روزنامه‌نگار بود و مدام در روزنامه‌ها می‌نوشت»[8]. اما فکوهی معتقد است در کنار سنت مارکسیستی، یک سنت دیگر هم در جامعه‌شناسی وجود دارد که معتقد است جامعه‌شناسی باید در خدمت حل مشکلات جامعه و بهبود وضعیت مردم باشد و آن سنت دورکیمی است. فکوهی معتقد است سیستم دموکراتیک به هیچ وجه از طریق انقلاب و یا از بالا ایجاد نمی‌شود و « فقط و فقط در سیستم کنش اجتماعی و درونی شدن کنش‌های دموکراتیکی به دست می‌آید که باید روز به روز تکرار شود و مدت زمان درازی داشته باشد تا بتواند در افراد درونی شود». از دیدگاه فکوهی «آینده‌ی آکادمی، در نابودی آکادمی است» و دانش در فضای جامعه خود به خود در حال حرکت به سمت عمومی شدن است[9].

دکتر سارا شریعتی معتقد است جامعه‌شناسی از ابتدای تکوینش با مسئله‌ی اجتماعی و مسئله‌ی مردم پیوند خورده است؛ جامعه‌شناسی باید در جهت طرح مسائل اجتماعی، مفهوم پردازی آنها و در خدمت جامعه قرار گیرد و لذا از نظر ایشان، جامعه‌شناسی مردم‌مدار، همان جامعه‌شناسی است و نباید آن را به شاخه و فراکسیونی در جامعه‌شناسی تقلیل داد. جامعه‌شناسی ای که دکتر سارا شریعتی از آن دفاع می‌کند، نوعی جامعه‌شناسی آکادمیک است که در عین حال در پرونده‌های داغ اجتماعی حضور دارد و منتقد و روشنگر نیز هست[10]. از سوی دیگر، شریعتی جامعه‌شناسی چپ و انتقادی را «یک جامعه‌شناسی پابلیک، زنده و درگیر در پرونده‌های داغ اجتماعی» می‌داند و معتقد است این حضور با کار علمی و پرهیز از داوری ارزشی در مرحله‌ی تحقیق و در جهت فهم در تضاد نیست. در این دیدگاه، «رویکرد انتقادی روح جامعه شناسی است» و لذا جامعه شناسی می‌تواند نقش انتقادی، اعتراضی، افشاگرانه یا اصلاحی و تغییردهنده در جامعه ایفا کند[11]. بنابراین، جامعه‌شناسی مردم‌مدار مدنظر شریعتی بسیار نزدیک به جامعه‌شناسی انتقادی است. در حقیقت، «این نوع جامعه شناسی مشخصاً گرایش چپ دارد و این دغدغه‌ی بوراووی، دغدغه‌ای است که از جامعه شناسی چپ می‌آید». در واقع از این منظر جامعه شناسی مردم‌مدار یک مقوله‌ی جدید نیست، خودِ جامعه شناسی است[12].

به‌نظر شریعتی، «تفسیری که مایکل بوراووی از جامعه‌شناسی مردم‌مدار به دست می‌دهد، یک تفسیر میلزی به عنوان جامعه‌شناسی خارج از دانشگاه که به زبان مردم سخن می‌گوید نیست؛ وی از رابطه‌ای ارگانیک میان جامعه‌شناس و مردم سخن می‌گوید و به نظر می‌آید بیشتر تفسیری است برگرفته از روشنفکر ارگانیک گرامشی و مداخله در امر اجتماعی که آلن تورن هم بدان اشاره دارد[13]». لذا شریعتی جایگاه خود جامعه‌شناس در دانشی که تولید می‌کند را نیز مهم می‌داند.

سارا شریعتی در نقد تعاریف ارائه شده درباره‌ی مفهوم جامعه‌شناسی مردم‌مدار از سوی برخی جامعه‌شناسان ایرانی معتقد است نباید جامعه‌شناسی مردم‌مدار را به استفاده از زبان قابل فهم، نوشتن در رسانه ها و تالیف کتاب ها برای غیر متخصصان تقلیل داد؛ بلکه همانطور که بوراووی هم می‌گوید مقصود از نقش جامعه‌شناس مردم‌مدار ارگانیک، حضور در جنبش‌های اجتماعی است.



[1]  میزگرد «چیستی جامعه‌شناسی مردم مدار» با حضور دکتر بهرنگ صدیقی و دکتر محمدامین قانعی‌راد- برگزار شده توسط انجمن جامعه‌شناسی ایران- یکشنبه اول آبان‌ماه 1390. همینطور نگاه کنید به یادداشت دکتر محمدامین قانعی راد و دکتر بهرنگ صدیقی در خبرنامه‌ی کارگروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار انجمن جامعه‌شناسی ایران.

[2]  همان

[3] سخنرانی دکتر محمدامین قانعی‌راد در میزگرد چیستی جامعه‌شناسی مردم‌مدار- همایش ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ایران»- چهارشنبه ششم دی ماه 1391.

[4] همان.

[5] سخنرانی دکتر محمد فاضلی در نشستی با عنوان «جامعه‌شناسی مردم‌مدار؛ جامعه‌شناسی عوام‌فریب»- ششم آذرماه 1390- انجمن جامعه‌شناسی ایران.

[6]  سخنرانی دکتر حمیدرضا جلایی پور در میزگرد چیستی جامعه‌شناسی مردم‌مدار- همایش ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ایران»- چهارشنبه ششم دی ماه 1391.

[7] انجمن جامعه‌شناسی ایران- 4 دی ماه 1390. سخنرانی در میزگرد «مشارکت و جامعه‌شناسی مردم‌مدار»

[8] سخنرانی دکتر ناصر فکوهی در میزگرد چیستی جامعه‌شناسی مردم‌مدار- همایش ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ایران»- چهارشنبه ششم دی ماه 1391.

[9] همان

[10] مصاحبه‌ی خبرنامه‌ی کارگروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار انجمن جامعه‌شناسی ایران با دکتر سارا شریعتی- آبان ماه 1390.

[11] سخنرانی دکتر سارا شریعتی در میزگرد چیستی جامعه‌شناسی مردم‌مدار- همایش ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ایران»- چهارشنبه ششم دی ماه 1391.

[12] همان.

[13] مصاحبه‌ی خبرنامه‌ی کارگروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار انجمن جامعه‌شناسی ایران با دکتر سارا شریعتی- آبان ماه 1390.

  • علی محمدزاده

باید کاری کرد

علی محمدزاده | جمعه, ۶ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۱۲ ب.ظ

منتشر شده در نشریه روز مردم- جمعه 6 دی ماه 92/ دریافت فایل pdf

تا کی باید برای حل مشکلات کشور چشم انتظار حکومت بنشینیم؟ تا کی باید در قبال اقدامات و عملکردهای مثبت و یا منفی واکنشی انفعالی داشته باشیم و در قبال عملکردها، تنها خوشحال یا ناراحت شویم؟ آیا نقش ما- یعنی گروه های مردمی- تنها محدود به حضور پای صندوق های رأی و شرکت در راهپیمایی های گوناگون است؟ آیا نقش گروه های مردمی در قبال مسائل کشور در مطالبه از قوای مختلفِ حکومت خلاصه می شود؟ آیا اگر بنشینیم و منتظر باشیم، مشکلات کشور به دست سیاسیون و مقامات برطرف خواهد شد؟ یا اینکه گره های کور مسائل کشور پیچیده تر و بغرنج تر خواهد گشت؟

آیا گروه های مردمی نمی توانند در عرصه های مختلف نقشی فعالانه ایفا نمایند؟  آیا گروه های مردمی برای ایفای نقش فعالانه باید چشم انتظار بنشینند تا دولت بودجه ای تصویب کند یا مجلس قانونی بگذارد یا  فلان دستگاه حکومتی بخشنامه ای بفرستد؟ آیا برای جوشش باید چشم انتظار کسی نشست؟

در دورانی به سر می بریم که نهادهای بروکراتیک ناکارآمدی خود را اثبات کرده اند. فعالیت های فرهنگی نهادهای حکومتی به ویترین سازی و بیلان کاری مبدل شده است؛ کار فرهنگی به انتقادهای تند و تیز از وضعیت حجاب تقلیل یافته است و قوانین و لوایح گرهی را نگشوده اند. فرهنگ مصرفی توسط دستگاه های حکومتی و رسانه ملی در جامعه نهادینه شده است و امواج اقتصاد سرمایه داری، حتی روستاهای این مملکت را نیز با خود به یغما برده است. سرمایه داران و قدرتمندان، خویش را به جای مردم جا زده اند و جای گروه های مردمی را در اداره کشور گرفته اند. سیاسیون و رسانه های شان، سرگرم جنگ های زرگری خویش اند و دعوای اصولگرا و اصلاح طلب، دوباره سکه ی رایج شده است. انقلابی که روزی محرومین و مستضعفین صاحبانش بودند، چند سالی است به واسطه ی سیاست های اقتصادی نئولیبرال به ملک شخصی صاحبان سرمایه و قدرت مبدل شده است و سالهای سال است که سمت و سوی کشور از اقتصاد مردمی فاصله گرفته است. جهت گیری های کشور در عرصه سیاست خارجی تحت تأثیر تندباد آمد و شد دولت ها قرار گرفته است و نقش گروه های مردمی در صدور انقلاب، به بوته ی فراموشی سپرده شده است. در سالهای اخیر، با خصوصی کردن بخش های مختلف کشور- از بهداشت و درمان گرفته تا حمل و نقل و آموزش- مردم به زائده ی سرمایه دارن و یا دولت مبدل شده اند. بیمارستان های خصوصی شمال شهر، برای مراجعان ثروتمندشان فرش قرمز پهن کرده اند و محرومان و مستضعفان در بیمارستان های فکستنی جنوب شهر، از امروز حواله فردا می شوند. شعار عدالت هشت سالی است در بسیاری موارد به ضد خود بدل شده است و شعار اعتدال، تاکنون معنایی جز دنبال کردن مطامع سیاسی نیافته است.

پس خودمان باید برای خودمان کاری کنیم!

  • علی محمدزاده

خاطرات اردوی جهادی قافله خاکی

علی محمدزاده | شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۱۸ ب.ظ

جهادی

دوران دانشجویی ام در کرمان- که پنج سالی طول کشید- برایم خاطرات و تجربیات شیرین فراوانی داشت. یکی از این خاطرات، همراهی با دوستان جهادی دانشگاه بود. تابستان 87 اولین اردوی جهادی استخوان دارِ جهادی های دانشگاه شهید باهنر کرمان در روستای دازان از منطقه نمداد برگزار شد و بعد از آن بود که ستاد اردوی جهادی دانشگاه شهید باهنر کرمان سر و سامان گرفت. 

تابستان 88 دومین جهادی در روستای کنج کسور شکل گرفت و تابستان 89، نهضت آباد کلیتو میهمان بچه های جهادی بود.

این آخرین تماس از نزدیک من با بچه های جهادی بود و بعد از آن به دلیل کنکور ارشد و بعد هم فارغ التحصیلی و عزیمت از کرمان، تنها وبلاگ بچه های جهادی را می دیدم و وصف کارشان را می شنیدم.

اما جهادی به قدری برای من- و سایر دوستانم- شیرین بود که حیفم آمد لااقل به حد جرعه ای از آن یادگاری بر ندارم. مثل حاجیان که وقتی پای حوض زمزم می رسند، قمقمه ای آب به یادگار می آورند. قمقمه ی آب من یادداشت های پراکنده ای بود که در طول اردوی سال 89 برداشتم و مدتها دنبال فرصتی بودم تا یادداشت ها را تدوین کنم و در قالب جزوه ای منتشر کنم؛ تا هم خودم با دیدن و خواندن خاطرات به یاد شور و شعف آن ایام بیفتم و هم شاید دیگرانی پیدا شوند که خاطرات به کارشان بیاید و از تجربیات کار دوستان جهادی آن سال ها استفاده کنند.

این فرصت سر انجام تابستان 92 دست داد و توانستم خاطرات را در قالب جزوه ای منسجم کنم. قصدم این بود که دفترچه خاطراتم به اردوی تابستان 92 برسد که بحمدالله رسید.

حال و بعد از گذشت چند ماهی از تدوین جزوه، فایلش را جهت دانلود در اختیار دوستان عزیزم قرار می دهم. امید که دوستان بتوانند استفاده کنند. 


دانلود فایل pdf خاطرات اردوی جهادی با عنوان «قافله ای که هنوز هم خاکی است»


  • علی محمدزاده