معرفی کتاب: ماهی سیاه کوچولو
عنوان کتاب: ماهی سیاه کوچولو
نویسنده: صمد بهرنگی
سال نشر: 1347 (چاپ نخست)
انتشارات: تهران؛ نشر الکترونیکی طاقچه
«ماهی سیاه کوچولو» داستانی نمادین است که مضمون اصلی آن پرسشگری و قالبشکنی فکری است. ماهیِ سیاه کوچولوی این داستان، مثل دیگر ماهیها مشغول زندگی خودش است که ناگاه آنچه در نظر دیگران بدیهی مینماید را به پرسش میکشد:
ماهی سیاه کوچولو گفت: میخواهم بروم ببینم آخر جویبار کجاست. میدانی مادر، من ماههاست تو این فکرم که آخر جویبار کجاست و هنوز که هنوز است، نتوانستهام چیزی سر در بیاورم. از دیشب تا حالا چشم بههم نگذاشتهام و همهاش فکر کردهام. آخرش هم تصمیم گرفتم خودم بروم آخر جویبار را پیدا کنم. دلم میخواهد بدانم جاهای دیگر چه خبرهایی هست.
مادر خندید و گفت: من هم وقتی بچه بودم، خیلی از این فکرها میکردم. آخر جانم! جویبار که اول و آخر ندارد؛ همین است که هست! جویبار همیشه روان است و به هیچ جایی هم نمیرسد. این حرفهای گُنده گُنده را بگذار کنار، پاشو برویم گردش. حالا موقع گردش است نه این حرفها!
ماهی سیاه کوچولو گفت: نه مادر؛ من دیگر از این گردشها خسته شدهام، میخواهم راه بیفتم و بروم ببینم جاهای دیگر چه خبرهایی هست.
مضمون اصلی این داستان کوتاه، همانطور که ذکر شد، قالبگریزی فکری است و از آنجا که در اغلب جوامع انسانی افراد درگیر زندگی روزمرهی خویش هستند و بسیاری از مسائل اساسی زندگانی خود را بدیهی میانگارند، صمد بهرنگی در داستان نمادین خود به یکی از مسائل اساسی جوامع بشری پرداخته است. از جملهی این مسائل، پرسش پیرامون مسئلهی دین، مسئلهی سنت، مسئلهی آموزههای جهان مدرن و مانند آن است. اساساً پیام ماهی سیاه کوچولو، به پرسش کشیدن عرصههای گوناگون زندگی و به تعبیر دیگر فلسفهورزی مدام و مستمر است.
- ۰ نظر
- ۱۴ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۹