اشاره:
یکی از عرصه های جدیدی که چند سالی است بر روی جامعه شناسان ایرانی گشوده شده است، جامعه شناسی مردم مدار است. جامعه شناسی مردم مدار، بعد از سفر مایکل بوراووی، رئیس انجمن جامعه شناسی امریکا، به ایران در سال 87 در ایران هم جای پایی برای خود باز کرد و بعد از آن بود که به یکی از عرصه های شناخته شده ی جامعه شناسی درآمد. از آن زمان تاکنون، مقالات زیادی در نشریات داخلی در این حوزه نوشته شده است و جامعه شناسی مردم مدار، توانسته است روند روبه رشدی داشته باشد. در انجمن جامعه شناسی ایران هم کارگروهی تحت همین عنوان به فعالیت مشغول است. از آنجا که جامعه شناسی مردم مدار از زمینه های اجتماعی کافی در جامعه ی ایران برخوردار است، حتماً در آینده توسعه و همه گیری بیشتری خواهد یافت. حرف اساسی جامعه شناسی مردم مدار که به نظر من پیوند و امتزاج تئوری با زندگی است، نیاز امروز جامعه ی علمی کشورمان است و این حرف اساسی، می تواند استفاده ی زیادی در تولید دانش بومی داشته باشد.
یادداشت زیر بخشی از ویژه نامه ی جامعه شناسی مردم مدار است که توسط کارگروه جامعه شناسی مردم مدار انجمن جامعه شناسی ایران، در روزنامه شهروند به چاپ رسیده است. در این یادداشت، همین پیوند جامعه شناسی با جامعه را شرح داده ام.
دریافت فایل pdf و word این مطلب/ دریافت فایل ویژه نامه
جامعهشناسی
مردممدار، از یک سو «جامعهشناسی» است؛ یعنی اهداف علمیِ جامعهشناسی را دنبال میکند
و از سوی دیگر «مردممدار» است؛ یعنی در پیوند با جامعه است.
دربارهی
بخش اول این اصطلاح، یعنی جامعهشناختی بودنش، باید گفت پدیدههای اجتماعی موضوع
بررسی جامعهشناسی مردممدار هستند. جامعهشناسی مردممدار از آنجا که جامعهشناسی
است، درصدد است تا پدیدههای اجتماعی را بشناسد و آنها را بررسی کند.
اما صفتِ
«مردممدار» موجب میشود نگاه جامعهشناسی مردممدار به پدیدههای اجتماعی، نگرشی
خاص باشد. بر اساس این دیدگاه، درک و شناخت پدیدههای اجتماعی با در نظر گرفتن
آنها در پیوند با جامعه امکان پذیر است. یعنی پدیدههای اجتماعی، پدیدههایی
تاریخی اند و درک آنها بدون توجه به چگونگی و چرایی شرایط پیدایششان غیرممکن است.
از سوی دیگر «مردممدار» و متعلق بودن این رویکرد به حوزهی عمومی منجر به این
دیدگاه میشود که شناخت همهجانبهی پدیدههای اجتماعی مستلزم ورود به عرصهی عمل اجتماعی
باشد.
بنابراین،
کارِ علمی در جامعهشناسی مردممدار مستلزم ورود در حوزهی عمومی و تعامل با افراد
و گروههای گوناگون اجتماعی است. البته با توجه به این نکته که جامعهشناسی مردم
مدار بر خلاف رویکرد غالب در جامعه شناسی که پژوهش را قلمرو قرق شدهی جامعه شناس میداند،
پژوهش را حق مردم میداند و مردم را در فرایند پژوهش دخیل میکند. بنابراین کار
تحقیقی و علمیِ در جامعهشناسی مردممدار به معنی هدایت عملی و قدم به قدم خرد جمعی
وگفتگوی انتقادی در فضای عمومی است. حاصل این فرایند تولید دانشی بر پایه عقلانیت تعاملی
و همراه با آن، تلاش برای حل مسائل گروههای مردمی است. در اینجا نقش جامعهشناس به
جای پژوهشگری منفعل و ناظری بیرونی، به «تسهیلگر» اجتماعی تبدیل میشود.
نکتهی
دیگر آن است که جامعهشناسی مردممدار، همانند جامعهشناسی، شناخت را برای ساختن
یک زندگی بهتر دنبال میکند و این شناخت پدیدههای اجتماعی با هدف دگرگون کردنشان،
مستلزم عمومی سازی و روششناسیهایی است که «عقلانیت تعاملی» را به رسمیت میشناسند.
در این زمینه، انواع روشهای مشارکتی، عملی مشارکتی اهمیت دارند.
بر این
اساس، باید تعریفی از جامعهشناسی مردممدار ارائه داد که هم نقشِ علمی آن را در
نظر بگیرد و هم نقش اخلاقیاش را؛ یعنی نباید در تعریف جامعهشناسی مردم مدار به
یکی از این دو سو غلطید.
با این
وصف، شاید بتوان تعریف زیر را تعریف مناسبی به شمار آورد:
جامعهشناسی
مردم مدار، جامعهشناسی است که طی یک فرآیند مستمر و در ارتباط مستقیم با گروههای
مردمی، مسائل جامعه را بههمراه آنان بررسی میکند و به آنها کمک میکند تا
مشکلاتشان را حل کنند.