جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معلول» ثبت شده است


منتشر شده در روزنامه جوان- سه شنبه 21 آبان ماه 92/ مشاهده به صورت عکس/ مشاهده به صورت pdf


آیا تا به حال به این فکر کرده اید که اگر نابینا یا ناشنوا بودید؛ یا مجبور بودید برای رفتن به اینطرف و آنطرف از صندلی چرخدار استفاده کنید، زندگی برایتان چه مفهومی داشت؟ آن هم در شرایطی که امکانات لازم برای زندگی عادی شما فراهم نشده بود.

اغلب ما به قدری مشغول درس و کار و زندگی شده ایم که فراموش می کنیم در همین دانشگاه یا دانشکده ما افرادی هستند که چنین شرایطی دارند و برای کوچکترین کار روزمره خود، دچار مشکلات عدیده ای هستند.

در حال حاضر بیش از 25 هزار دانشجوی معلول در مقاطع مختلف کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه‌های کشور مشغول به تحصیل هستند؛ این رقم شاید در برابر جمعیت چهار میلیونی دانشجویان کشور آمار قابل توجهی نباشد، اما باید به خاطر داشت حق تحصیل در دانشگاه و رشته مورد علاقه را نمی‌توان به بهانه عدم مناسب‌سازی دانشگاه‌ها از هیچ دانشجوی معلولی گرفت.

اگر با دقت بیشتری به اطرافمان نگاه کنیم و یا پای درد دل دانشجویان معلول بنشینیم، خواهیم دید که مشکلات دانشجویان معلول، مسائل خیلی پیچیده ای نیستند. حداقل امکانات ممکن برای یک دانشجوی نابینا این است که بتواند مسیر رفت و آمد خود به مکان هایی چون خوابگاه، اتاق، سلف سرویس، دانشکده و کلاس های درس را به راحتی تشخیص دهد. تازه بگذریم از مسجد و کتابخانه و سالن های ورزشی و امثالهم. اما با کمال تعجب باید گفت که در بسیاری از دانشگاه ها- و تقریباً در همه‌ی دانشگاه های تهران- مسیر رفت و آمد دانشجویان نابینا در معابر و اماکن دانشگاه، معین و مشخص نشده است؛ در حالی که احداث سنگفرش های ویژه‌ی نابینایان و ایمن سازی مسیر های رفت و آمد آنها به قدری کم هزینه است که بهانه‌ی کمبود منابع مالی برای آن بیشتر به لطیفه شبیه است. یک دانشجوی نابینا باید به زحمت زیاد و با کمک گرفتن از ضربات عصا مسیر رفت و آمد خود را چک کند که مبادا چاله ای، جدولی، درخت یا چیز دیگری سد راه او باشد. جدای از اینکه احساس ناامنی و ترس مدام از اینکه نکند در خیابان های دانشگاه ناگهان خودرویی او را زیر بگیرد، مثل شمشیر دموکلسی است که مدام بالای سر او قرار گرفته و رهایش نمی کند.

جالب اینجاست که تمام اطلاعیه های دانشگاه یا خوابگاه، برای دانشجویان نابینا همانی است که برای بقیه هست! یعنی اگر سری به خوابگاه های دانشجویان نابینا بزنید، خواهید دید که اطلاعیه های زده شده روی دیوار، به خط بریل نیست! و بهترین پاسخی که برای این سوال عجیب و غریب به ذهنتان می رسد این است که اینجا ایران است!

حالا تصور کنید این دانشجوی نابینا بخواهد برای عزیمت به خوابگاه یا کلاس های درس، از سرویس دانشگاه استفاده کند.

بعد از پیدا کردن سرویس دانشگاه، سوار شدن در سرویس و پیدا کردن ایستگاهی که باید پیاده شود مصیبت دیگری است.

و یا دانشجوی معلولی را تصور کنید که مجور به استفاده از صندلی چرخدار است؛ این دانشجو تقریباً باید قید همه‌ی امکانات دانشگاه را بزند؛ چرا که به هر مکانی پا میگذارد، پله هایی که روی کول هم سوار شده اند، جلوی ادامه ی مسیر او را می گیرند. حتی اگر معمار ساختمان آقایی کرده باشد و کنار پلکان رمپی تعبیه کرده باشد، شیب رمپ به قدری زیاد است که دانشجوی معلول فکرش را هم نمی کند که به تنهایی بتواند از رمپ بالا برود. به فرض که دوست خیرخواهی پیدا شد و دانشجوی معلول ما با کمک او از رمپ گذشت؛ اگر کلاس درس دانشجوی معلول در طبقات بالاتر باشد و آسانسور درست و درمانی وجود نداشته باشد؛ و یا اینکه آسانسور باشد، اما در برخی طبقات توقف نکند، یا اینکه دکمه اش جایی باشد که دست دانشجوی معلول ما که روی صندلی چرخدار نشسته به دکمه نرسد، تکلیف چیست؟

همه‌ی این مشکلات تنها مربوط به حضور دانشجویان معلول در اماکن مختلف دانشگاه است که تنها کلاس درس و ساختمان های اداری نیست؛ بدتر از آن مکان هایی چون سلف سرویس و سالن های مطالعه و مسجد و مانند اینهاست.

بگذریم از نبودن سرویس بهداشتی فرنگی و مشکلات دانشجویان معلول و نابینا برای حضور در جلسات امتحان و خواندن منابع معرفی شده از سوی اساتید که هیچکدام به خط بریل نیستند و باید کسی منابع را از رو بخواند و برای دوست نابینایش ضبط کند تا او بتواند بعداً فایل صوتی را گوش بدهد و در جلسه امتحان حاضر شود.

با این شرایط، نباید از شنیدن این مطلب که از هر 10 معلول دارای شرایط تحصیلی، تنها یک معلولِ دانشجو وجود دارد شگفت زده شد.

موضوع دیگر، راجع به شهریه‌ی دانشجویان معلول است.

براساس ماده 8 قانون جامع حمایت از حقوق معلولان که در اردیبهشت ماه سال 83 به تصویب دولت و مجلس رسید، معلولان واجد شرایط در سنین مختلف می توانند با معرفی سازمان بهزیستی از آموزش رایگان در واحدهای آموزشی تابعه وزارتخانه های آموزش و پرورش، علوم تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و دیگر دستگاههای دولتی و نیز دانشگاه آزاد اسلامی بهره مند شوند. اما یکی از گلایه های اصلی دانشجویان معلول، فراموش شدن این بخشنامه، بدقولی های بهزیستی در پرداخت شهریه، بدقولی های دانشگاه پیام نور و در نتیجه دردسرهایی است که برای آنها و خانواده هایشان ایجاد شده است.

به نظر می رسد علت همه‌ی این مشکلات و بسیاری مشکلات دیگر را که در این مجال اندک فرصت طرح و بیان آن نیست، باید در بی تدبیری مسئولان امر جستجو کرد. دانشجویان معلول و مسائل آنها به قدری برای برخی از سیاست گذران و مجریان کوچک هستند که لابه لای بوروکراسی اداری و بیلان کاری ها گم می شوند. مشکلاتی که ذکر آنها رفت- اعم از رمپ و آسانسور و دستشویی فرنگی و خط بریل و سرویس های آمد و شد مناسب و امثالهم- به قدری پیش پا افتاده و اولیه اند که حل آنها نه نیاز به مدارج عالیه ی علمی دارد و نه عناوین دهن پرکن! فقط و فقط اندکی توجه می خواهد؛ توجهی با چاشنی عمل به قوانین مصوب و وظایف محول!

نمونه‌ی این قوانین و وظایف، بخشنامه‌ای است که از سوی وزارت علوم در تیرماه سال 91 به دانشگاه‌ها در خصوص فضاسازی برای تردد معلولان جسمی و حرکتی ابلاغ شده؛ اما کمتر به مرحله‌ی اجرا رسیده است؛ و یا قانون مغفول مانده‌ی حقوق معلولان که براساس ماده 2 آن «کلیه وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها، موسسات و شرکت‌های دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند در طراحی، تولید و احداث ساختمان‌ها و اماکن عمومی و معابر و وسایل خدماتی به نحوی عمل کنند که امکان دسترسی و بهره‌مندی از آنها برای معلولان همچون افراد عادی فراهم شود».

بعد از تذکر نسبت به لزوم اجرای درست قوانین و عمل دستگاه های اجرایی و دانشگاه ها به وظایف خود، بد نیست به این مطلب هم اشاره کنیم که معلولیت چیز عجیب و غریبی نیست و ممکن است برای هر فردی پیش بیاید. پس اگر به فکر دیگران نیستیم، لااقل به فکر خودمان باشیم!

  • علی محمدزاده