جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

معرفی کتاب: حجاب بی‌ججاب

علی محمدزاده | يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۱۹ ب.ظ


حجاب بی حجاب

معرفی کتاب

عنوان کتاب: حجاب بی‌ججاب

نویسنده: محمدرضا زائری

سال نشر: 1390

انتشارات: آرما؛ اصفهان

محمدرضا زائری در «حجاب بی حجاب» بی‌حجاب و بی‌پرده از برخوردهای سطحی و سیاسی با مسئله‌ی حجاب می‌گوید و خیلی صریح از «گشت ارشاد» انتقاد می‌کند. زائری معتقد است فضای استثنایی اول انقلاب موقعیتی داشت که الزام عمومی به حجاب را پذیرفت؛ اما پس از آن باید کار فرهنگی و آموزشی در زمینه‌ی حجاب اسلامی صورت می‌گرفت که انجام نشد و در عوض به تا دلت بخواهد حرف زده شد و شعار داده شد و به موضوع فرهنگیِ حجاب سیاسی نگاه شد؛ دریغ از این‌که محتوایی متناسب با انقلاب اسلامی و اقتضائات حکومت جمهوری اسلامی تولید شود. اضافه کنید به همه‌ی این‌ها تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن را.

وی در بخشی از کتاب پرسشی منطقی از امامان جمعه و علما می‌پرسد و آن این‌که «آیا در کنار مشکلاتی همچون بدحجابی و دختربازی و فیلم‌های هالی‌وودی و شبکه‌های ماه‌واره‌ای و رابطه‌ی محرم و نامحرم و چاپ مطلبی در نشریه‌ای دانش‌جویی و قضا شدن نماز صبح و توهین به روحانیت و ... که معتقدیم هیچ‌یک، بی‌اهمیت و ناچیز نیست، مشکلات بی‌اهمیت و ناچیزی! مثل بی‌عدالتی و فقر و فساد اداری و رشوه و پارتی‌بازی و آهِ مظلوم و سرکوب انتقادهای ساده و دروغ و غیبت و بازی با آب‌روی مردم و بی‌حرمتی به مومنان و بی‌اعتمادی مخاطب و سلب باورهای عمومی و ..، نیز جایی برای نگرانی و حساسیت دارد یا نه؟» و به اولویت گذاری‌های تریبون داران و ائمه‌‌ی جمعه انتقاد می‌کند.

زیباترین فصل کتاب، عنوانی جذاب هم دارد: «اگر رضاخان توانست، ما هم می‌توانیم»! زائری در این فصل خودسانسوری غالب بر فضای مذهبیون و مصلحت اندیشی‌های کاذب را به کناری می‌نهد و نهیب می‌زند:

«بزرگ‌ترین اشتباه رضاخان این بود که گمان می‌کرد با زور و ضرب چهارتا مامور می‌شود حجاب را برداشت و بزرگ‌ترین اشتباه ما این است که خیال می‌کنیم با فشار و قهر و نیروی انتظامی، می‌شود حجاب را ترویج کرد. نکته‌ی تلخ در تفاوت ماجرا این است که آن‌جا به اسم مخالفت با دین خشونت می‌ورزیدند و هم‌این گروهی از مردم را بیش‌تر به دین ترغیب می‌کرد و این‌جا، متاسفانه، به اسم دین خشونت می‌ورزیم و گروهی از مردم را از دین فراری می‌دهیم. ما از سر اضطرار و ناچاری دست به دامان چماق و پلیس شده ایم».

زائری معتقد است اگرچه نظام جمهوری اسلامی در مسائلی چون پیشرفت علمی و نظامی، استقلال از قدرت‌های جهانی و... کارنامه‌ی خوبی داشته است، اما در رابطه با معضلات اجتماعی، کارنامه‌ی درخشانی ندارد و ادامه می‌دهد:

« امیرالمومنین می‌فرماید یکی از چهار چیزی که نظام‌ها و حکومت‌ها و دولت‌ها را نابود می‌کند، این است که به مسائل حاشیه‌ای و کوچک مشغول شوی. ما سال‌هاست همه‌ی مسئله‌مان این بوده است که این پسر یا آن دختر که باهم حرف می‌زنند چه نسبتی دارند؛ سرگرمی بسیاری از بچه‌های بسیج در پای‌گاه‌ها «مورد گرفتن» بوده است و تمام اهتمام برخی مسئولان و متصدیان حراست ادارات، این‌که چه‌گونه و کجا می‌شود مچ گرفت».

درباره‌ی زائری و کتاب‌باید گفت نگاه منتقدانه و صریح زائری قابل تقدیر و تحسین است، اما باید گفت کاری که زائری کرده است، بیان حرف‌هایی است که در میان طیفی از مذهبیون کم‌وبیش وجود داشته و دارد و هنر او در این است که جرئت بیان این حرف‌ها را به خود داده است؛ اما کمتر چیزی بر گفته‌های موجود افزوده است. از سوی دیگر، زائری اگرچه ادعای فرهنگی بودن و سابقه‌ی کار فرهنگی می‌کند، اما متناسب با این مدعا بنیه‌ی نظری لازم را ندارد و مباحثش بسیار سطحی و فاقد تئوری است: در بخش‌هایی از کتاب که مباحث‌ش رنگ و بوی مسائل اجتماعی به خود می‌گیرد، ذهن غیرتئوریک او نمایان می‌شود. شاید اگر زائری مباحث افروغ را درباره فرهنگ و هویت مطالعه کرده بود، مطالب‌ش از عمق نظری بیش‌تری برخوردار بود.

علاوه بر این، وقتی زائری از حجاب اسلامی بحث می‌کند، در ذهن خود و مخاطب نوع پوشش در برخی کشورهای عربی را تداعی می‌کند و او اساسا مسائل ایران را از دریچه‌ی کشورهای عربی می‌نگرد؛ در برخی مباحث، انگار که در مثلا لبنان نشسته است و دارد درباره ایران صحبت می‌کند. درحالی‌که به آفات این‌گونه الگوسازی توجه ندارد و دقت نمی‌کند که اسلام بسیاری از این کشورها- اگرچه زن‌های‌ش بسیار محجبه هم باشند و حجاب را انتخاب هم کرده باشند- اسلام آمریکایی است. نگاهی دوباره به دیدگاه‌های امام خمینی(ره) درباره تفاوت اسلام ناب و اسلام آمریکایی می‌تواند برای نویسنده‌ی محبوب ما راه‌گشا باشد.

آخرین مطلب هم این‌که زائری در بیان انتقادات‌ش گاهی اوقات پا را از نقد درون گفتمانی فراتر می‌نهد. او اگر مایل است روشنفکر باشد، اولا باید به الزامات روشنفکر بودن از جمله مطالعه و کسب مبانی نظری علوم اجتماعی و فلسفه‌ پای‌بند باشد و ثانیا سعی کند میان روشنفکری نسل سوم و چهارم- به تعبیر افروغ- مدام تلو تلو نزند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی