معرفی کتاب: اورازان
معرفی کتاب
عنوان کتاب: اورازان
نویسنده: جلال آل احمد
سال نشر: 1349
انتشارات: تهران؛ زمان
اورازان، آبادی آبا و اجدادی جلال آل احمد است.جلال در این کتاب سعی کرده است تمام ابعاد فرهنگی و گوشههای زندگی در یک روستا را توصیف کند و به رشتهی تحریر در آورد. او با دقت و ریزبینیای و جسارتی که تنها مخصوص خود جلال است، ابعاد مختلف زندگی مردم روستا، از نوع لباس، رسم عروسی و عزا، تغذیه، لهجه، وضع معیشت و درآمد، گویش و ضربالمثلها و موارد بسیاری از این دست را در این کتاب آورده است.
جلال، توصیف روستای اورازان را اینطور شروع میکند: «در عرف و فرهنگ و سیاست کشور ما، یک ده در هیچ موردی جدی گرفته نمیشود؛ در حالیکه هستهی اصلی تشکیلات اجتماعی این سزرمین و زمینهی اصلی قضاوت دربارهی تمدن آن، همین دهات پراکنده است که کوچکترین بهائی به پیشرفت و کنکاش راجع به آن داده نمیشود. البته گاهی اتفاق افتاده است که شرق شناسی یا لهجه شناسی به عنوان تحقیق دربارهی لهجهی دور افتادهایی، سَری به دهاتی هم زده است و مجموعهای نیز گردآوری کرده. ولی غیر از آنچه مورد علاقهی اوست؛ نه از مردم این دهات نه از آداب و رسومشان و نه از وضع معیشتشان و... چیزی در این گونه مجموعهها نمیتوان یافت. یا اگر چیزی هست بسیار گذرا و سرسری است. کمتر کسی حوصله می کند به چنین موضوع حقیری بپردازد و وقت عزیز خود را دربارهی یک ده- آنهم یک ده بی نام و نشان- که در هیچ نقشه ای نشانه ای از آن نیست، صرف کند. با این همه اورازان کتابی است که درباره چنین موضوغ حقیری فراهم شده است».
جلال در این کتاب سعی کرده است با صرف دقتی که کمی از حد متعارف آن بیشتر است، یک ده دورافتاده را با تمام مشخصات آن ببیند و از آنچه دیده است مجموعه مختصری فراهم بیاورد؛ تکاپوی زندگی روزمره مردم آن ده و نشان بدهد که موضوع هر چقدر خلاصهتر و حقیرتر باشد، مجال دقت و تحقیق گشادهتر خواهد بود.
کتاب اورازان از یازده قسمت تشکیل شده است که در هر قسمت نویسنده بخشی از ابعاد روستا را به توصیف و تصویر کشیده است. ابتدا جلال موقعیت جغرافیایی ده را همراه با نقشه به صورت مبسوط، شرح میدهد. این توصیف مبسوط به گونهای است که خواننده ده را پیش رویش مجسم میکند و گویی ساله است که آنجا را میشناسد. سپس وضع عمومی ده را بیان میکند. از وضعیت دامها در فصل زمستان و تابستان گرفته تا درآمد روستائیان، شکل ظاهری منازل، وسیله حملونقل، بده و بستان روستائیان، شکل لباس مردم، وضع بهداشت، انواع سوخت و... حتی از توصیف وضع ظاهری زنان و مردان نیز فروگذار نکرده است. مثلاً آنجا که در صفحه 12 میگوید: "مردان رویهمرفته بلندقامتاند و پرکار و آفتابسوخته و زود به پیری نشسته و زنها نیز از حد متوسط زیبایی چیزی کمتر دارند. ولی گاهی چنان زیبایی نادری دارند که چشم را خیره میکند."
در ادامه جلال مسائل مذهبی روستا را بیان میکند و در این راستا به امامزاده معصوم اشاره میکند که مقبره دو معصوم زاده است و به توصیف موقعیت مکانی و شکل ظاهری و منشأ تاریخی آن میپردازد. مردم طبق روایتی، آن دو معصوم را اجداد خود میدانند که از مدینه به این دیار آمده و با معجزهای که از سوی آنها رخ داد؛ اورازان و دو شهر دیگر را به آنها بخشیدند و خود نیز که پیش از آن غیرمسلمان (گبر) بودند، مسلمان شدهاند. به همین دلیل است که اورازان دهی سید نشین است و در مناطق اطراف به همین جهت شهرت دارد.
سپس به توصیف آب و هوای روستا میپردازد. بطوریکه منابع آب، منابع مصرف آن، آب مورد استفاده حیوانات و... را با شرح و بسط بیان میکند و از هیچ نکتهای در این زمینه حتی جزئیات تونل کاریز نیز کوتاهی نکرده است. او فانوس به دست وارد کاریز شده و هر آنچه دیده و یا لمس کرده را چنان توصیف میکند که خواننده احساس میکند خود از کاریز دیدن کرده است. این جسارت قابلتحسین جلال در سرک کشیدن به این سو و آن سو را در «نفرین زمین» هم میبینیم؛ آنجا که برای فهم شیوه کار استاد مغنی، از چاه قنات به درون می رود و داخل قنات را از نزدیک میبیند و توصیف میکند.
جلال در مدت اقامت خود در اورازان به طور کامل با آداب و رسوم مردم آنجا آشنا شده است. او طوری مراسم مرگومیر و عروسی را توصیف میکند که گویی سالها در آنجا می زیسته و در مراسم حضور داشته است. به طور مثال و درباره یکی از خاطراتش میگوید: " داماد آنچنان قند را به طرف خانواده عروس پرتاب کرد که اگر به سر کسی میخورد حتماً میشکست."
او غذا و لباس محلی مردم ده را مانند بخشی از یک مونوگرافی به طور مبسوط شرح میدهد. این توضیحات شامل؛ لباس محلی مردان و زنان، جنس لباس، رنگ لباس، غذای مردم روستا در هر وعده غذایی و غذاهای رایج روستا و... میشود. وی تا آنجا پیش می رود که گویی میخواهد خواننده با جزئیات کامل غذاها و حتی نحوه تهیه آنها و تعدد مصرف غذاها آشنا شود. مانند آنجا که در صفحه 40 میگوید: "چوپان که به دنبال چارپا کوه می رود، در تابستان سبزیها را میچیند و در کول باره خود به ده میآورد و غیر از او زنها هستند که سبزی خود را از کوه و دره میچینند. هیچ روزی نیست که در خانواده اورازانی دیگ آش به پا نباشد. آش را روان و آبکی میپزند که سبزی در میانش شناور است. حتی آن را هر روز به عنوان چاشت میخورند."
در انتها باید افزود، بیاغراق جلال از توصیف جزئیات هم چشمپوشی نکرده است. از توصیف خانه و دام گرفته تا نوع سوخت و املاک روستا. بعد از توصیف وضعیت ظاهری روستا به ارائه فرهنگ لغت روستائیان همراه با تلفظ و معنی، زبان و لهجه مردم ده نیز پرداخته است، به طوری که اصلاحات و تعابیر و ضربالمثل های خاص آنها را با معنی کامل بیان کرده است.
با توجه به مطالب مذکور باید نتیجه گرفت؛ کتاب اورازان مونوگرافی کاملی است که جلال با کسب تجربه در مدت اقامت خود در آنجا ارائه داده است. اگر خواننده ایی با حضور ذهن صفحات اورازان را به دقت ورق بزند، گویی سفری طولانی به آنجا داشته، با مردم آنجا زندگی کرده، در شادیها و غمهایشان شریک بوده و... جلال چنان توصیف خود در آنجا را بسط میدهد که گویی خواننده مردم ده را میشناسد. هر ورقی که جلوتر میرویم جاذبه کتاب بیشتر میشود. خواننده میخواهد مشتاقانه تمام صفحات را پشت سر بگذارد و سفرش را به انتها بگذارد. کتاب جلال اگرچه یک سفرنامه است ولی در ادبیات علمی نظیر جامعهشناسی روستایی یک مونوگرافی قوی نیز محسوب میشود. وقتی کتاب را میبندیم حال و هوای کسی را داریم که گویی از یک سفر طولانی از اورازان بازگشته است.
خواندن این کتاب برای کسانی که قصد نگارش مونوگرافی از روستا یا منطقهای را دارند، بسیار میتواند مفید فایده باشد.
این مطلب حاصل زحمات تعدادی از دانشجویان است و به رایگان در اختیار شما دوست عزیز قرار داده شده است.
در صورتی که تمایل دارید از ما حمایت مالی کنید و به ما در تولید محتوای هر چه بیشتر یاری رسانید، میتوانید مبلغ 5000 تومان به شماره کارت زیر واریز نمایید و با ارسال پیامک به شماره 09101782329 ما را از ابراز لطف خود مطلع سازید.
شماره کارت:
8100 3064 7210 5041
بانک رسالت ـ به نام علی محمدزاده