جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

معرفی کتاب: فتح خون

علی محمدزاده | پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۲۲ ق.ظ

عنوان کتاب: فتح خون

نویسنده: سید مرتضی آوینی

سال نشر: 1379

انتشارات: تهران: ساقی

فتح خون

کتاب «فتح خون»، نوشته‌ی سید مرتضی آوینی، تفسیری عرفانی از ماجرای کربلا به دست می‌دهد. ویژگی برجسته‌ی این کتاب همین تفسیر عرفانی است. آوینی در قالب روایت ماجرای کربلا، به بیان منظومه‌ی فکری خویش پرداخته است. در این مجال، می‌کوشیم شرحی مختصر از این منظومه‌ی فکری به دست دهیم. در ادامه، به بیان کلیات دیدگاهی می‌پردازیم که به‌نظر می‌رسد دیدگاه آوینی مشابه آن است. پس از آن، دیدگاه او را با ادبیات خود وی ذکر خواهیم کرد.

 

چارچوب نظری اساسی

جهان‌شناسی

از دیدگاه آوینی، به‌طور کلی عالم از دو بخش عالم شهادت و عالم غیب تشکیل شده است و هر کدام از این عوالم نیز در درون خود عوالم فرعی‌تری دارند. هر چه از زمین به سوی آسمان بالاتر می‌رویم، از عالم شهادت به سمت عالم غیب حرکت کرده‌ایم. پایین‌ترین نقطه‌ی عالم، یعنی دنیا، کاملاً مادی و ضخیم است و هر چه از اعماق عالم به سمت عوالم بالاتر حرکت می‌کنیم، لطافت بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود تا این‌که در انتهای عالم غیب، تنها نور مطلق است. به عبارت دیگر، در نقطه‌ی نهایی عالم شهادت، منبع عظیم نور ملکوتی خداوند قرار دارد. این نور ملکوتی که چشمه‌ی آن در نهایی‌ترین نقطه‌ی ملکوت است، در سرتاسر عوالم پایین‌تر جریان دارد. هر چه از بالا به سمت اعماق حرکت می‌کنیم، به دلیل ضخیم‌تر شدن جنس عوالم، این نور کم‌تر و کم‌تر شده تا این‌که در عالم ماده تنها کورسویی از آن جریان دارد.

 انسان‌شناسی

از دیدگاه آوینی، خداوند در هنگام خلقت انسان، از بخش‌های مختلف عالم شهادت و عام غیب در وجود او قرار داده است. بخش‌های مادی و ضخیم وجود انسان، مربوط به وجه مادی اوست که مربوط به عالم ماده است و بخش‌های لطیف‌تر انسان، مانند روان و روح، مربوط به وجوه لطیف‌تر اوست که مربوط به عوالم بالاتر از عالم ماده است. از جمله در وجود انسان، وجه نورانی‌ای نیز قرار داده شده است که مربوط به وجوه ملکوتی انسان و بخشی از آن نور ملکوتی مربوط به بالاترین جنبه‌ی عوالم است.

 برنامه‌ی خداوند برای جهان و انسان

برنامه‌ی خداوند برای انسان، این است که او را به آن نور ملکوتی برساند. برای این مقصود، سررشته‌هایی از آن نور ملکوتی را در عالم مادی قرار می‌دهد و افراد را دعوت می‌کند تا آن سررشته‌های نور را گرفته و خود را به آن نور ملکوتی برسانند. خداوند این سررشته‌های نور ملکوتی را در قالب پیامبران برای انسان‌ها قرار می‌دهد. پیامبران به نسبت عزم‌شان هرکدام سررشته‌ای از نور را به عالم ماده می‌آورند و پیامبران اولوالعزم، سررشته‌های بزرگ‌تری از نور را به عالم مادی می‌آورند. به این سررشته‌های نور حجیم و بزرگ، شریعت گفته می‌شود. شریعت، یعنی شریعه و شریعه به معنای شاخه‌ای از دریاست. آوردن شریعت به معنای آوردن سررشته‌های بزرگی از نور ملکوتی به عالم ماده است. در این نگاه، ختم نبوت که توسط پیامبر خاتم صورت گرفته است، به معنای آوردن بزرگ‌ترین شاخه‌ی آن نور ملکوتی به عالم ماده است که پس از آن، کسی را توان آوردن شاخه‌ی بزرگ‌تری از نور نیست. این پروژه، از بعثت آغاز می‌شود و با ظهور به نهایت خود می‌رسد. در این فرآیند، ائمه معصومین هستند که ماجرا را هدایت می‌کنند.

در میان افراد بشر، کسانی که با ائمه معصومین همراه شوند، می‌توانند شریعت نور ملکوتی آورده شده در عالم مادی را بگیرند و به سرچشمه‌ی آن نور ملکوتی برسند. شرط همراه شدن با ائمه، ایمان آوردن به دین إلهی است. این ایمان، در قالب ابتلائات و آزمایشاتی به بوته‌ی آزمون گزارده می‌شود و بزرگ‌ترین ابتلاء، گذشتن از جان و شهادت در مسیر ائمه‌ی معصومین است.

 دیدگاه عرفانی آوینی

نگاه عرفانی آوینی، مبتنی بر مسئله‌ی جدال عقل و عشق است. از این دیدگاه، مرز قدرت تشخیص عقل، مرز معین و مشخصی است و فراتر از آن مرز، عقل محل ورود ندارد. از آن محدوده به بعد، تنها عشق است که قدرت تشخیص دارد. جدال عقل و جهل، خود را در صورت‌ها و اشکال متنوعی بروز و ظهور می‌دهد که یکی از این اشکال، جدال ظاهر و باطن است. عقل ظاهربین است و از کنه امور سر در نمی‌آورد. باطن، نه عرصه‌ی ظاهر؛ که محل تجلی راز است و تنها عشق است که توان پی‌بردن و راه‌یافتن به آن را دارد. جدال عقل و جهل، با جدال زمین و آسمان؛ و یا با جدال دنیا و آخرت نیز متناظر است.

اما پرسش این است که عشق چرا و چگونه است که توان پی‌بردن به بواطن را دارد؟ عشق از کجا نیرو می‌گیرد؟ چرا عشق آسمانی است؟

در نگاه شهید آوینی، عشق نیروی خود را از منبع نور و خورشید لایزال می‌گیرد. این خورشید لایزال، نور إلهی است که در ولایت امام تجلی می‌یابد. به تعبیر آوینی، امام چشمه‌ی خورشید است.

بر اساس این دیدگاه، هر امر ظاهری دارد و باطنی. دین نیز همین‌طور. در این دیدگاه، باطن دین امام است و ظواهر دین، اصل نیست و اصالت آن، وابسته‌ی به آن باطن است. آن کسانی به کنه دین پی‌می‌برند که خود را به امام و ولایت او متصل کرده باشند. ظاهرگرایان می‌پندارند کعبه قبله است؛ درحالی‌که کعبه به خودی خود بیش از مجموعه‌ای از سنگ و خشت نیست و باید باطن قبله را فهمید. باطن قبله همان امام است.

خود امام نیز ظاهر و باطنی دارد. باطن امام، اتصال او به خورشید لایزال ملکوت إلهی است. اما امام در ظاهر و چهره‌ی بشری معمولی پای به عرصه‌ی دنیا می‌گذارد. ظاهر امام، چهره‌ی بشری اوست و باطن امام، اتصال او به آن منبع لایزال است؛ به نظر آوینی، سر این‌که افرادی در مقابل امام می‌ایستادند این بود که از چهره‌ی ظاهر امام فراتر نمی‌رفتند و توان پی‌بردن به اتصال ملکوتی او به نور لایزال إلهی را نداشتند. سر این‌که در ماجرای کربلا عده‌ای امام را نصیحت به نرفتن می‌کردند نیز همین بود.

نکته‌ی دیگر این است که امام ساکن و بی‌حرکت نیست؛ بلکه در سراسر تاریخ در حال طی طریق و حرکت است و از آغاز خلقت تا نقطه‌ی نهایی که ظهور تام و تمام نور إلهی در عالم است ـ دوران پس از ظهور امام عصر ـ طی طریق می‌کند. در این طی طریق، عده‌ای که از حیطه‌ی عقل فراتر رفته‌اند و پای در محدوده‌ی عشق نهاده‌اند، با امام همراهی می‌کنند. پیروان امام کسانی هستند که اسلام آوردن تنها برای‌شان کافی نیست و می‌خواهند ایمان هم بیاورند. امام و پیروان او، قافله‌ی عشق را تشکیل می‌دهند. قافله‌ی عشق از ابتدای تاریخ حرکت خود را آغاز کرده و مقصدش خلافت انسان کامل بر عالم است. ماجرای کربلا و کاروان حسینی نیز بخشی از حرکت این قافله بوده است. این قافله، همواره در حال حرکت است و هر کسی در هر زمان و مکانی، می‌تواند به این قافله بپیوندد. قافله‌سالار نیز در تمام طول تاریخ امام است و سر این‌که زمین هیچگاه خالی از امام نمی‌شود نیز همین است که قافله‌‌ی عشق باید رهبر و قافله‌سالاری داشته باشد تا آن را به سرمنزل مقصود برساند. لازمه‌ی پیوستن به قافله‌ی عشق، دل نبستن به فراغت و آسایش دنیا و آماده شدن برای مبارزه با دشمنان امام است. در راه این مبارزه باید از جان  خود گذشت و زمین را با خون خود آبیاری کرد. شرط رها شدن از دنیا و پیوستن به قافله‌ی نور، کنار گذشتن خوف و شک و شرک است که هر سه راهزنان طریق حق‌اند. نکته‌ی دیگر آن است که هر فردی در زندگانی خود، دچار ابتلاء می‌شود تا آزموده شود که آیا با قافله‌ی عشق همراهی می‌کند یا نمی‌کند. در حقیقت این ابتلاء، فرصتی است که به هر کسی داده می‌شود تا خود را به قافله‌ی عشق برساند. این‌گونه است که حجت بر افراد تمام می‌شود. این ابتلاء، آزمون انتخاب میان دنیا و آخرت و انتخاب میان ظاهر و باطن است. عقل حکم به ظاهر و دنیا می‌دهد و می‌گوید بمان و راحت و فراغت را از دست نده؛ و عشق می‌گوید برو و به قافله‌ی عشق بپیوند؛ هر چند سفر با قافله‌ی عشق، سفری همراه با رنج و مشقت است. البته به نظر آوینی، اگر عقل پیوند خود را با چشمه‌ی لایزال ملکوت إلهی قطع نکند، او نیز همراهی با امام را تأیید خواهد کرد. عقل بریده‌ی از ملکوت است که می‌گوید بمان. عقل ملکوتی می‌داند که ماندن نیز در رفتن است. ماندنی لایزال در جوار رفیق اعلی.

نکته‌ی دیگر آن که جنس عشق، جنس نور ملکوتی لایزال إلهی است و  خداوند در وجود هر کسی، در هنگام خلقت، بخشی از نور ملکوتی را قرار داده است. جذبه‌ی این نور عشق است که افراد را به سوی امام می‌کشد. به بیان دیگر، بقای تمامی موجودات عالم به دلیل جذبه‌ی این عشق است که افراد را به امام متصل می‌سازد.

نکته‌ی دیگری که در تفسیر عارفانه‌ی آوینی موجود است، این است که با بعثت خاتم الأنبیاء، خورشید ولایت طلوع می‌کند. اما مردم زمانه ظرفیت این خورشید را ندارند و پس از رحلت پیامبر، به جلوه‌های دنیوی این خورشید بی‌اعتنایی می‌کنند. تا این‌که بی‌اعتنایی و جفای در حق این خورشید، در سال 61 هجری به نقطه‌ای می‌رسد که امام سوم به آن شیوه به شهادت می‌رسد و با شهادت امام سوم، خورشید ولایت غروب می‌کند و دنیا در شب و تاریکی فرو می‌رود و دروان ولایت و جولان دولت باطل آغاز می‌شود. پس از آن، ائمه معصومین وعده‌ی طلوع دوباره‌ی خورشید را در هنگامه‌ی ظهور می‌دهند. ظهور به معنای ظاهر شدن دوباره‌ی خورشید ولایت از مجرای امام عصر است. در آن هنگام است که انسان کامل بر کرسی خلافت عالم می‌نشیند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی