جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

جامعه شناسی برای زندگی

جامعه و پژوهش

۵۰ مطلب با موضوع «جامعه شناسی» ثبت شده است

معرفی کتاب: 61 واژه‌ی سیاسی- اجتماعی

علی محمدزاده | پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۲۷ ب.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: 61 واژه‌ی سیاسی- اجتماعی

نویسنده: منصور اعظم‌نوری

سال نشر: 1389

انتشارات: محقق؛ مشهد

61 واژه سیاسی اجتماعی

کتاب 61 واژه‌ی سیاسی- اجتماعی، از جمله کتاب‌های اتوبوسی است: کتاب‌هایی راحت الحلقومی که به‌سادگی می‌توانی توی اتوبوس و تاکسی دستت بگیری و از وقت‌های تلف شده ات استفاده کنی! آنچه در این کتابچه‌ی جیبی پیش روی شماست، ‌لغت‌نامه‌ای مختصر از واژه‌ها و اصطلاحات سیاسی و اجتماعی؛ مثل: دولت، دمکراسی، کنفدراسیون، ایدئولوژی، قدرت، مشروطه، صهیونیزم، کاپیتولاسیون، دماکوژی، رادیکالیسم، بورژوا، افکار عمومی، سفسطه و... است و نه‌تنها برای دانشجویان رشته‌های علوم اجتماعی، که همه‌ی علاقه‌مندان به مسایل سیاسی و اجتماعی مفید خواهد بود.

  • علی محمدزاده

جهان را از دریچه‌ی «حواس» هم می‌شود نگریست

علی محمدزاده | چهارشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۷:۱۰ ب.ظ

یکی از پرسش‌های مهم در شناخت جوامع بشری، این مسئله است که جهان را از چه منظرهای جدیدی می‌شود نگریست و فهم کرد؟ تلاش برای پاسخ‌دادن به این پرسش است که باب‌های تازه‌ای از دانش و شناخت را به‌روی بشر می‌گشاید و او را با زوایای ناشناخته‌ای از جامعه‌های انسانی آشنا می‌کند. «مردم‌نگاری حسی[2]» از جمله‌ی این منظرهاست. مردم‌نگاری حسی، برای شناخت جوامع حواس بنیادین و اساسی آن جوامع را بررسی می‌کند. مردم‌شناسان حسی، مبنای رفتار انسان را حواس او می‌دانند. از این منظر، آن‌ها به اتنوگرافی مرسوم غربی این نقد را وارد می‌کنند که اتنوگرافی مرسوم بیشتر به بینایی بها داده و از دیگر حواس غافل شده است. علت این امر هم چیزی نیست جز این‌که در جهان غرب، حس غالب حس بینایی است. حال که این‌گونه است، پس باید به همه‌ی حواس پرداخت. در واقع هدف اتنوگرافی حسی این است.

پرسش مهمی که اینان مطرح می‌کنند، این است که آیا همه‌ی جوامع مانند غرب همین مدل از حواس را دارند؟ پاسخ منفی است. سیستم‌های حسی مردم نقاط گوناگون جهان متفاوت‌اند. در هر جامعه‌ای اجتماعی شدن توسط یکی از حواس رخ می‌دهد و هر جامعه، مدل‌های حسی خاص خودش را دارد؛ اعضای جامعه بر اساس این مدل است که جهان را می‌فهمند.

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: تاریخ جنبش دانش‌جویی ایران: دفتر تحکیم وحدت 1358-1380

علی محمدزاده | دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۰۹ ق.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: تاریخ جنبش دانش‌جویی ایران: دفتر تحکیم وحدت 1358-1380

نویسنده‌گان: حسین قوی‌دل معروفی و مجید پورنجمی

مقدمه: محمدباقر خرم‌شاد

سال نشر: 1385

انتشارات: نجم‌الهدا؛ تهران

جنبش دانشجویی

کتاب «تاریخ جنبش دانش‌جویی ایران که تنها جلد اول آن با موضوع «دفتر تحکیم وحدت» منتشر شده‌است، اولین اثر جامع راجع به دو دهه فعالیت انجمن‌های اسلامی دانش‌جویان است که فعالیت دفتر تحکیم وحدت را تا پایان سال ۸۰ و انشقاق دو طیف تحکیم به صورت مشروح بیان می‌کند.

در این کتاب، رابطه‌ی میان جنبش دانشجویی و دولت وقت به عنوان اصلی ترین عامل در نگرش‌های سیاسی و تشکیلاتی مورد بحث قرار گرفته است. کتاب حول دو محور مصاحبه و تحلیل شخصی نویسنده استوار شده و نویسنده‌گان مصاحبه‌های متعددی از جناح های مختلف دفتر تحکیم در این سال‌ها را مبنای کار خود قرار داده است. در مجموع به عنوان اولین گام در بررسی جنبش دانشجویی پس از انقلاب اسلامی، اثری موفق و نسبتا جامع است.

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: احیاگری و مردم‌سالاری دینی

علی محمدزاده | يكشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۴۷ ب.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: احیاگری و مردم‌سالاری دینی

نویسنده: عماد افروغ

سال نشر: 1389

انتشارات: سوره‌ی مهر؛ تهران

احیاگری و مردم سالاری دینی

این کتاب در واقع جلد دوم کتاب «انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن» است که در آن افروغ به بحث درباره‌ی انقلاب اسلامی ایران و نسبت ولایت فقیه و مردم‌سالاری می‌پردازد.

به نظر افروغ انقلاب اسلامی ایران دارای صبغه‌ای فلسفی، عرفانی و کلامی- فقهی است که مترصد است به سه نیاز همیشگی بشر، یعنی آزادی، عدالت و معنویت پاسخی جامع، هماهنگ و هم‌زمان بدهد. رکن دینی و شیعی این انقلاب که در زمان غیبت به اجتهاد و فقاهت برمی‌گردد، آن را به مثابه‌ی مقوله‌ای بیناذهنی و نظارت‌پذیر از هرگونه شبهه‌ی شخصی و اقتدارگرایی، به‌ویژه اقتدارگرایی قدسی و عرفانی و فرادسترس، مبرا می‌سازد. افروغ معتقد است امام خمینی(ره) بر متفاوت بودن ولایت معصوم و ولایت‌فقیه تأکید داشت و ولایت‌فقیه را دائرمدار ولایت سیاسی و حیات اجتماعی و ولایت کبری را مخصوص معصوم می‌دانست. از این دیدگاه، ولایت‌فقیه چون دائرمدار فقه است، ولایتی قانون‌مدار، منضبط، قاعده‌مند و پیش‌بینی‌پذیر و تنها راه اتصال و پیوند عقل با وحی در زمان غیبت است؛ افروغ در این کتاب به بحث و بررسی پیرامون چنین برداشتی از ولایت‌فقیه می‌پردازد و نسبت آن را با دموکراسی مورد بحث قرار می‌دهد.

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: گزارشگری خوب

علی محمدزاده | يكشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۴۰ ب.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: گزارشگری خوب

نویسنده: آبراهام آمیدور

مترجم: سالومه ابطحی/ ویراستار ارشد: علی اکبر قاضی زاده

سال نشر: 1388

انتشارات: تهران؛ انتشارات روزنامه همشهری

گزارشگری خوب

نمی‌توان یک جامعه شناس خوب بود؛ اما یک نویسنده خوب نبود! اساساً جامعه شناسی و تحقیق اجتماعی از نویسندگی جدا نیست. لازمه جامعه شناسی، زندگی در جامعه و دست و پنجه نرم کردن با اتفاقات و رخدادهای متنوع آن است. رخدادهایی که می‌توانند یک پدیده باشند؛ یک رویداد باشند؛ یک روند باشند یا یک شخص. به هر صورت ما ناگزیریم دست به قلم ببریم و آنچه را مشاهده کرده‌ایم به رشته تحریر درآوریم. کتاب گزارش نویسی خوب چنین مهارت هایی را به ما می آموزد. اگر این کتاب- و کتاب‌های خوب دیگری از این دست- را خوانده باشیم، بعد از یک مشاهده مفصل یا مختصر، برایمان آسان است که دست به قلم ببریم و چند صفحه‌ای در مورد آنچه دیده ایم و شنیده‌ایم بنویسیم و نوشته مان را با ارجاعات و مصاحبه‌ها و آمار و ارقام مستندکنیم و مکان و زمان را به گونه‌ای توصیف کنیم که گویی خواننده در تمام طول سفر همراه ما بوده است. این نکات بود که موجب شد این کتاب را برای خواندن و وقت گذاشتن به دانشجویان علوم اجتماعی معرفی کنیم.

آمیدور در مقدمه کتاب گزارش را این‌گونه تعریف می کند:

«گزارش شامل اطلاعاتی پنهان است که در زیر سطح جریان دارد. گزارش سایه حقیقت‌هایی است که اغلب شناخته نیستند، اما ممکن است بر روی همه ما تأثیر های مشابهی بگذارند. گزارش جهانی مرموز در دیگر سوی کوه است. موضوع آن تمام انسان‌ها، جاها و پدیده‌های فوق‌العاده‌ای است که ما باید درباره آن‌ها بدانیم؛ حتی اگر خودمان از این نیاز آگاه نباشیم».

به نظر من تعریف بالا یک تعریف کاملاً جامعه شناختی است. از آن نوع جامعه شناسی که تحقیق اجتماعی را فراتر از پشت هم ردیف کردن یک مشت نظریه و اعداد و ارقام و فرمولهای آماری می‌داند و زیست جهان مردم را به تحلیل‌های سطحی آماری تقلیل نمی‌دهد.

بلکه حاق حقیقت تحقیق اجتماعی را در رفتن به میان مردم و نوشتن از واقعیاتی که در جامعه جریان دارد می بیند. می‌توان گفت این جامعه شناسی، یک جامعه شناسی مسأله مدار است.

«گزارشگری خوب» برای آموختن نوشتن، از فلسفه «کوچک زیباست» پیروی می کند: یک نویسنده در نهایت باید در چند مهارت پایه استاد شود و آمیدور در این کتاب می‌خواهد این چند مهارت پایه را به ما بیاموزد.

کتاب در دو بخش تنظیم شده است. بخش نخست به مهم‌ترین شیوه‌های گزارش نویسی اختصاص دارد.

ابتدا به «ماجرا نگاری» می پردازد. یعنی نوشتن از یک رویداد یا پدیده در زمان حاضر یا گذشته. مثل گزارشی از ریزش یک معدن؛ یا یک منطقه فقیر نشین و حاشیه نشین در شهر؛ یا درمورد سرگذشت یک فرد.

پس از آن نوبت به بررسی «گزارش های روند محور» خواهد رسید که در آن‌ها به یک روند در جامعه پرداخته می شود: گزارش هایی که به روند تحولی یک پدیده می پردازند. مثل تغییر در شیوه‌های لباس پوشیدن (حجاب)؛ یا تورم رو به افزایش؛ ارتقاء حضور زنان در مراکز دانشگاهی یا فرآیند تغییر ارزش‌ها.

در بخش بعد، به «گزارش متمرکز» خواهیم رسید که بر روی یک نفر متمرکز می‌شود و از نگاه او یک حادثه را شرح می دهد. مثلاً می‌توان حادثه زلزله بم را از نگاه یکی از بازماندگان زلزله بررسی کرد یا در مورد روند اشغال و فتح خرمشهر در زمان جنگ تحمیلی چنین گزارشی تهیه کرد.

در فصل بعدی به «در نظر گرفتن مواضع موافق و مخالف در گزارش» توجه می‌شود و در قسمت‌های بعدی درباره «روزنامه نگاری مدافعه گر» و «دیدگاه های بین المللی» بحث خواهد شد.

در بخش دوم کتاب هم مهارت های کلاسیک گزارش نویسی چون لید، مشاهده جزئیات، مهارت های مصاحبه، استفاده از نقل قول و... تا حدی تشریح خواهند شد.

البته باید به این مساله توجه داشته باشیم که نمی‌شود سبک های نوشتن و گزارش های تحقیقی را اینچنین قالب بندی کرد؛ و لزومی هم ندارد که حتماً از این قالب‌ها تبعیت کنیم. بلکه مهم این است که یاد بگیریم چگونه می‌توان یک گزارش تحقیقی «خوب» نوشت!

اما یک نکته پایانی درباره نوشتن و خوب نوشتن: اگر گزارش گر نویسنده‌ای با استعداد نباشد باید چه کند؟

به نظر آمیدور بیش از آنکه مهارت های نوشتاری برای نوشتن یک گزارش خوب مورد نیاز است، علاقه به واکاوی و چالش در موضوعات گوناگون جامعه به علاوه مهارت های گزارش نویسی، چاره کار است.

مطلب نهایی اینکه اگر چه خواندن کل کتاب لازم است، اما به جهت آشنایی با فصول کتاب،‌ در ادامه خلاصه ی کوتاهی از بحث نویسنده در برخی از فصل های کتاب را ذکر خواهیم کرد و آن را با توضیحاتی بیان خواهیم نمود.

  • علی محمدزاده

معرفی و خلاصه‌ی کتاب

عنوان کتاب: دیباچه‌ای بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران (دوره‌ی جمهوری اسلامی)

نویسنده: حسین بشیریه

سال نشر: 1387- چاپ پنجم

انتشارات: نگاه معاصر؛ تهران

جامعه شناسی سیاسی ایران

یکی از لوازم کسب شناخت پیرامون پدیده‌های اجتماعی، مطالعه‌ی آن‌ها از نظرگاه‌ها و دیدگاه‌های متفاوت و گاه متخالف است. مطالعه‌ی کتاب دکتر حسین بشیریه از این بابت می‌تواند مفید فایده باشد؛ در ادامه، نگاهی به برخی از دیدگاه‌های بشیریه در این کتاب خواهیم داشت.

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: جهان رها شده

علی محمدزاده | پنجشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۲، ۰۳:۱۲ ق.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: جهان رها شده

نویسنده: آنتونی گیدنز

مترجمان: علی اصغر سعیدی و یوسف حاجی عبدالوهاب

سال نشر: 1387

انتشارات: علم و ادب؛ تهران

جهان رها شده

کتاب «جهان رها شده» را به بهانه ی درسی که این ترم با دکتر سعیدی، مترجم کتاب، داشتم خواندم. لازم است به خاطر ترجمه ی این کتاب از ایشان تشکر کنم.

اما درباره کتاب، لازم است به نکاتی اشاره کنم.

مختصری از کتاب

یکی از دغدغه های اساسی آنتونی گیدنز، مدرنیته ی متأخر است. او در آراء و آثارش کوشش می کند تا ابعاد این مدرنیته ی متأخر را برای ما باز کند و آن را به ما بشناساند. به نظر گیدنز، مدرنیته ی متأخر با آن چیزی که پیشتازان روشنگری پیش بینی می کردند، متفاوت است. به نظر او در حالی که این متفکرین انتظار داشتند دنیای مدرن امروز دنیایی کنترل شده و سازماندهی شده باشد، این اتفاق نیفتاده است و اتفاقاً بر عکس، جهان به سمت پیش بینی ناپذیری و عدم کنترل حرکت می کند. نشانه ی این پیش بینی ناپذیری، «ریسک» است. در جهان امروز ریسک هایی که انسان خود به دست خود به وجود آورده است، وی را تهدید می کند. از جمله آن می توان به ریسک سلامتی ناشی از مواد غذایی هورمونی و اصلاح نژاد شده و ریسک هسته ای اشاره کرد. با این شرایط، ما با «جهانی رها شده» مواجه هستیم.

چیزی که گیدنز در گفتارهای این کتاب می گوید، این است که کلیدواژه ی فهم مدرنیته ی متأخر «یکپارچگی جهانی» یا همان Globalization است. به نظر او این یکپارچگی جهانی، پدیده ای چند بعدی است که از گسترش اقتصاد بازار تا تغییراتی در فرهنگ، سنت، خانواده و سیاست را در بر می گیرد که گسترش اقتصاد دانش بنیان و تغییرات عظیم ارتباطاتی از جمله نشانه های آن است. خصوصاً ارتباطات جهانی، منجر به استفاده بازتابی از جهان می شود. یعنی بهره گرفتن از اطلاعات و استفاده از آن در زندگی روزمره.

این یکپارچگی جهانی لزوماً به معنی یکی شدن همه جهان نیست؛ بلکه در در آن احیای ناسیونالیسم محلی و شکل های هویت محلی هم مستتر است.

یکی از مسائل اساسی که گیدنز در بحثش به آن توجه می کند، دموکراسی است. به نظر او، یکی از روندهایی که در این فرآیند یکپارچگی جهانی قابل ملاحظه است، بیش از پیش دموکراتیزه شدن جهان است. قدرت دیگر قدرت سخت نخواهد بود؛ بلکه این قدرت اطلاعاتی و قدرت اجتماعی است که تحول ساز است. بحث او در این باره نزدیکی زیادی به انقلاب های رنگی و تاثیرات آن دارد.

گیدنز معتقد است امروز ایده دموکراسی مبتنی بر تعادل بین سه ضلع دولت با کفایت، اقتصاد مبتنی بر بازار و جامعه مدنی قوی است و البته روند یکپارچگی جهانی به سمت ساختن دموکراسی گرایش دارد؛ هر چند یک شبه اتفاق نمی افتد. ضمن این که او به «دموکراسی منظومه ای» هم نظر دارد. منظور جهانی کردن نهادهای دموکراتیک است.

نقد و نظر مختصر

به چند نکته باید توجه کرد. اولاً اینکه سخنرانی های گیدنز که در این کتاب چاپ شده است، مربوط به سال 1999 و 2000 است. یعنی پیش از حوادثی چون 11 سپتامبر، جنگ افغانستان و عراق، بحران اقتصاد جهانی و امریکا و جنبش ضد سرمایه داری (اشغال وال استریت) و همینطور تحولات اخیر جهان عرب. امروز که این تحولات را دیده ایم، قطعاً خوش بینی گیدنز به جهانی شدن را با تأمل بیشتری می نگریم. 

راستش، از خوش بینی گیدنز نسبت به نظم کنونی جهان و اینکه در نظر او چیزی به نام سلطه و امپریالیسم رنگ و بوی زیادی ندارد، رنجیده خاطرم. چون جهان امروز را جهانی می بینم که پیش از هر چیز مورد حمله ی امپریالیسم قرار گرفته است. جهان غرب به مدد غارت های سده های پیش خود امروز در رفاه نسبی به سر می برد و هنوز هم برای ادامه رفاه خود، با شیوه های جدیدی کشورهای دیگر را استعمار می کند. از جنگ و خونریزی گرفته تا انتقال صنایع آلاینده به سرزمین های دیگر تا بهره کشی از نیروی کار آنان تا توطئه برای سرنگونی نظام های سیاسی مستقل تا حمایت از تروریسم در فلسطین و سوریه و پاکستان و هزارها تای دیگر.

البته بحثی که گیدنز در رابطه با ریسک در دنیای جدید مطرح می کند بسیار شنیدنی است؛ اما احساس می کنم به نحوی متناقض در دل آن هم نوعی خوش بینی به مدرنیته و جهانی سازی مستتر است.

باید از آقای گیدنز پرسید جای نقد امپریالیسم در نظریه و نگاه شما کجاست؟ 

  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: جامعه شناسی ورزش

علی محمدزاده | چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۰۸ ق.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: جامعه‌شناسی ورزش

نویسنده: مهربان پارسامهر

سال نشر: 1388

انتشارات: دانشگاه یزد

جامعه شناس ورزش2

در مورد این کتاب، توصیه می کنم اگر مدرس تان مجبورتان نکرده، این کتاب را نخوانید! کل این کتاب 294 صفحه ای، در 50 صفحه قابل خلاصه کردن است. کتاب هیچ انسجام محتوایی ندارد. نویسنده یک سری حرف ها را مرتباً تکرار می کند و حوصله خواننده را سر می برد.


  • علی محمدزاده

معرفی کتاب: جامعه شناسی ورزش

علی محمدزاده | چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۵۶ ق.ظ

معرفی کتاب

عنوان کتاب: جامعه‌شناسی ورزش

نویسنده: ژاک دوفرانس

مترجم: عبدالحسین نیک گهر

سال نشر: 1385

انتشارات: توتیا؛ تهران

جامعه شناسی ورزش

جامعه شناسی ورزش از جمله زمینه هایی است که بینش های قابل تأملی درباره جامعه و نقش ورزش به دست می دهد. جامعه شناسی ورزش این را به ما می گوید که ورزش، به معنای مدرن آن، امر ساده ای نیست؛ بلکه خود نظامی پیچیده است که تک تک اجزایش با نظام سرمایه داری جهانی درآمیخته است.

در زمینه جامعه شناسی ورزش، منابع محدودی به فارسی وجود دارد که این کتاب یکی از آنهاست. نقطه قوت کتاب، این است که در فضای بومی فرانسه نوشته شده و کتاب مملو است از مثال هایی از فرانسه؛ مثال هایی که هرچند ممکن است خواننده ایرانی را خسته کند، اما برای ذهن بومی اندیش جالب است.

  • علی محمدزاده

اختلاف نظرها در تعریف جامعه‌شناسی مردم‌مدار

علی محمدزاده | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۰۱ ب.ظ

تشکل

با وجود بحث در چیستی جامعه‌شناسی مردم‌مدار از دیدگاه مایکل بوراووی، بر سر تعریف جامعه‌شناسی مردم‌مدار در میان جامعه‌شناسان ایرانی توافق نظر وجود ندارد. برخی، از جمله دکتر بهرنگ صدیقی، جامعه‌شناسی مردم‌مدار را عرضه‌ی محصولات و غنی‌ترین پژوهش‌های جامعه‌شناختی به زبانی همه‌فهم و جذاب می‌دانند که از جمله وظایف آن مطلع ساختن سیاست‌گذران، روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعی از مهم‌ترین و تازه‌ترین پژوهش‌های اجتماعی است[1]. بازگشت جامعه‌شناسی به جامعه، دموکراتیزه کردن جامعه‌شناسی، وارد گفتگو شدن با مردم و همراه شدن با آنها در یک فرآیند یادگیری متقابل اجتماعی و اولویت دادن مسائل و نیازهای جامعه برمسائل حرفه‌ای خود، تعریف دیگری است که از جانب برخی جامعه‌شناسان ایرانی از جمله دکتر محمدامین قانعی‌راد برای جامعه‌شناسی مردم‌مدار ارائه شده است[2]. قانعی‌راد معتقد است از جامعه‌شناسی مردم‌مدار در جامعه‌ی ایران می‌توان سه روایت حداقلی، میانه و حداکثری داشت. برنامه‌ی حداقلی به معنی حضور رسانه‌ای جامعه‌شناسی در عرصه‌های مختلف است. در تعریف حداقلی از جامعه‌شناسی مردم‌مدار، «جامعه‌شناس داده‌ها و نظریه و اطلاعات را اعلام می‌کند، ولی تصمیم‌گیری نمی‌کند و می‌گذارد خود مردم تصمیم‌گیری کنند[3]». در برنامه‌ی میانه‌، جامعه‌شناسی مردم‌مدار سعی می‌کند با کمک مردم و مشارکت مردم دانش جامعه شناسی را تولید کند و به مردم اجازه بدهد که در مرحله‌ی تعریف مسئله و مشکل، جمع‌آوری داده‌ها، تبدیل داده‌ها و ارزیابی یافته‌ها مشارکت داشته باشند. قانعی‌راد برنامه‌ی حداکثری یا برنامه‌ی قوی جامعه‌شناسی مردم‌مدار را نوعی مدل اکتیویستی می‌داند و تأکید می‌کند که باید مرزهای مشخص‌اش را با اکتیویسم سیاسی نشان دهیم. ایشان با استناد به بحث بوراووی معتقد است بین کار جامعه‌شناسی مردم‌مدار و اکتیویست سیاسی تفاوت وجود دارد. اکتیویست سیاسی برای قدرت سیاسی مبارزه می کند و از این نظر با جامعه شناسی مردم مدار که در پی سخن گفتن و ارتباط با مردم است تفاوت دارد.

قانعی‌راد public sociology را «جامعه‌شناسی حوزه‌ی عمومی» تعریف می‌کند و در توضیح این مفهوم بر این اعتقاد است که «این با مدل مارکسی فرق می‌کند. مارکس یک آوانگارد بود در جامعه. جامعه شناسی مردم مدار نمی‌خواهد آوانگارد باشد. با مدل کنتی هم فرق می‌کند. کنت به فکر شاه‌- جامعه‌شناس بود، جامعه‌شناسی مردم‌مدار به دنبال شاه-‌ جامعه‌شناس شدن و به دنبال الگوی مدیریتی نیست. حتی با الگوی دورکیمی که یک الگوی پزشکی بود و می‌خواست یک اندامواره را برای مثال درمان کند- مشکل را جامعه‌شناس تشخیص دهد و راه حل را هم جامعه‌شناس بدهد، چیزی که بیشتر در جامعه شناسی امروز رایج است- تفاوت دارد. جامعه شناسی مردم مدار این هم نیست. یک نوع جامعه شناسی است که در کنار مردم است و نه جلوتر از مردم- به این دلیل من می‌گویم «جامعه شناسی حوزۀ عمومی به عنوان جامعه شناسی همراه» و نه جامعه شناسی آوانگارد؛ بلکه در کنار مردم[4]».

دکتر محمد فاضلی با تمرکز بر تفاوت جامعه‌شناسی مردم‌مدار و جامعه‌شناسی عوام فریب، جامعه‌شناسی مردم‌مدار را گونه‌ای از جامعه‌شناسی می‌داند که با برخورداری از صراحت مفهومی و دقت روش‌شناختی، داعیه هایی به اندازه یافته‌های تجربی خود دارد و با خصلتی پارتیزانی به مسائل مردم می پردازد[5].

دکتر حمیدرضا جلایی‌پور نقطه‌ی تأکیدش را بر تفاوت جامعه‌شناسی مردم‌مدار با جامعه‌شناسی مردم‌انگیز، توده‌گرا و پوپولیستی می‌گذارد؛ بر پیوند جامعه‌شناسی مردم‌مدار با یافته‌ها و معیارهای علمی تأکید می‌کند و معتقد است جامعه‌شناسی مردم‌مدار جامعه‌شناسی است که بر پیوند تئوری با واقعیت اجتماعی متکی است[6]. به نظر جلایی پور لازمه‌ی این امر رفتن به میدان تحقیق و ارتباط مستقیم جامعه‌شناس با موضوع تحقیق است.

دکتر پرویز پیران، هنگام بحث از جامعه‌شناسی مردم‌مدار بیشتر به مشارکت و کار جمعی و مشارکتی نظر دارد[7].

دکتر سعید مدنی «رویکرد جماعت محور در مشارکت» را به عنوان یکی از مدل‌های مشارکت منطبق با جامعه ایرانی مورد توجه قرار می‌دهد و معتقد است مداخله‌ی جماعت محور می‌تواند نوعی «برنامه‌ریزی مردم مدار» باشد که در آن متخصصان در هنگام ورود به یک جماعت سعی می‌کنند با جلب مشارکت درونی آن جماعت، به برنامه‌ریزی در خصوص آن بپردازند. مدنی جماعت‌گرایی را با رویکرد سوسیالیستی و لیبرالی به جماعت متفاوت می‌داند و از جماعت‌گرایی به عنوان تعبیری نوظهور یاد می‌کند. به نظر او برای رسیدن به مشارکت حداکثری باید سه گروه دولت، جامعه و تسهیل‌گرانِ مشارکت دخیل باشند و حداکثر مشارکت را زمانی می‌توان به نظاره نشست که میان منافع شخصی و منافع جمعی نوعی هماهنگی پدید آید.

دکتر ناصر فکوهی، ترجمه‌ی  public sociology به مردم مدار را درست نمی‌داند و معتقد است در ترجمه‌ی فارسی باید از «جامعه‌شناسی عمومی» استفاده کنیم. دکتر فکوهی یکی از مبادی جامعه‌شناسی عمومی یا جامعه شناسی مداخله‌گر، اکتیویست و فعال را کارل مارکس می‌داند. به نظر فکوهی «مارکس خودش هم به همین شکل عمل می‌کرد؛ یعنی نه فقط تئوری می‌داد، بلکه انقلاب راه می‌انداخت، دائم در زندان بود؛ مدام در جاهای مختلف درگیر دولت‌ها بود و در تبعید بود، و در عین حال هم یک روزنامه‌نگار بود و مدام در روزنامه‌ها می‌نوشت»[8]. اما فکوهی معتقد است در کنار سنت مارکسیستی، یک سنت دیگر هم در جامعه‌شناسی وجود دارد که معتقد است جامعه‌شناسی باید در خدمت حل مشکلات جامعه و بهبود وضعیت مردم باشد و آن سنت دورکیمی است. فکوهی معتقد است سیستم دموکراتیک به هیچ وجه از طریق انقلاب و یا از بالا ایجاد نمی‌شود و « فقط و فقط در سیستم کنش اجتماعی و درونی شدن کنش‌های دموکراتیکی به دست می‌آید که باید روز به روز تکرار شود و مدت زمان درازی داشته باشد تا بتواند در افراد درونی شود». از دیدگاه فکوهی «آینده‌ی آکادمی، در نابودی آکادمی است» و دانش در فضای جامعه خود به خود در حال حرکت به سمت عمومی شدن است[9].

دکتر سارا شریعتی معتقد است جامعه‌شناسی از ابتدای تکوینش با مسئله‌ی اجتماعی و مسئله‌ی مردم پیوند خورده است؛ جامعه‌شناسی باید در جهت طرح مسائل اجتماعی، مفهوم پردازی آنها و در خدمت جامعه قرار گیرد و لذا از نظر ایشان، جامعه‌شناسی مردم‌مدار، همان جامعه‌شناسی است و نباید آن را به شاخه و فراکسیونی در جامعه‌شناسی تقلیل داد. جامعه‌شناسی ای که دکتر سارا شریعتی از آن دفاع می‌کند، نوعی جامعه‌شناسی آکادمیک است که در عین حال در پرونده‌های داغ اجتماعی حضور دارد و منتقد و روشنگر نیز هست[10]. از سوی دیگر، شریعتی جامعه‌شناسی چپ و انتقادی را «یک جامعه‌شناسی پابلیک، زنده و درگیر در پرونده‌های داغ اجتماعی» می‌داند و معتقد است این حضور با کار علمی و پرهیز از داوری ارزشی در مرحله‌ی تحقیق و در جهت فهم در تضاد نیست. در این دیدگاه، «رویکرد انتقادی روح جامعه شناسی است» و لذا جامعه شناسی می‌تواند نقش انتقادی، اعتراضی، افشاگرانه یا اصلاحی و تغییردهنده در جامعه ایفا کند[11]. بنابراین، جامعه‌شناسی مردم‌مدار مدنظر شریعتی بسیار نزدیک به جامعه‌شناسی انتقادی است. در حقیقت، «این نوع جامعه شناسی مشخصاً گرایش چپ دارد و این دغدغه‌ی بوراووی، دغدغه‌ای است که از جامعه شناسی چپ می‌آید». در واقع از این منظر جامعه شناسی مردم‌مدار یک مقوله‌ی جدید نیست، خودِ جامعه شناسی است[12].

به‌نظر شریعتی، «تفسیری که مایکل بوراووی از جامعه‌شناسی مردم‌مدار به دست می‌دهد، یک تفسیر میلزی به عنوان جامعه‌شناسی خارج از دانشگاه که به زبان مردم سخن می‌گوید نیست؛ وی از رابطه‌ای ارگانیک میان جامعه‌شناس و مردم سخن می‌گوید و به نظر می‌آید بیشتر تفسیری است برگرفته از روشنفکر ارگانیک گرامشی و مداخله در امر اجتماعی که آلن تورن هم بدان اشاره دارد[13]». لذا شریعتی جایگاه خود جامعه‌شناس در دانشی که تولید می‌کند را نیز مهم می‌داند.

سارا شریعتی در نقد تعاریف ارائه شده درباره‌ی مفهوم جامعه‌شناسی مردم‌مدار از سوی برخی جامعه‌شناسان ایرانی معتقد است نباید جامعه‌شناسی مردم‌مدار را به استفاده از زبان قابل فهم، نوشتن در رسانه ها و تالیف کتاب ها برای غیر متخصصان تقلیل داد؛ بلکه همانطور که بوراووی هم می‌گوید مقصود از نقش جامعه‌شناس مردم‌مدار ارگانیک، حضور در جنبش‌های اجتماعی است.



[1]  میزگرد «چیستی جامعه‌شناسی مردم مدار» با حضور دکتر بهرنگ صدیقی و دکتر محمدامین قانعی‌راد- برگزار شده توسط انجمن جامعه‌شناسی ایران- یکشنبه اول آبان‌ماه 1390. همینطور نگاه کنید به یادداشت دکتر محمدامین قانعی راد و دکتر بهرنگ صدیقی در خبرنامه‌ی کارگروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار انجمن جامعه‌شناسی ایران.

[2]  همان

[3] سخنرانی دکتر محمدامین قانعی‌راد در میزگرد چیستی جامعه‌شناسی مردم‌مدار- همایش ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ایران»- چهارشنبه ششم دی ماه 1391.

[4] همان.

[5] سخنرانی دکتر محمد فاضلی در نشستی با عنوان «جامعه‌شناسی مردم‌مدار؛ جامعه‌شناسی عوام‌فریب»- ششم آذرماه 1390- انجمن جامعه‌شناسی ایران.

[6]  سخنرانی دکتر حمیدرضا جلایی پور در میزگرد چیستی جامعه‌شناسی مردم‌مدار- همایش ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ایران»- چهارشنبه ششم دی ماه 1391.

[7] انجمن جامعه‌شناسی ایران- 4 دی ماه 1390. سخنرانی در میزگرد «مشارکت و جامعه‌شناسی مردم‌مدار»

[8] سخنرانی دکتر ناصر فکوهی در میزگرد چیستی جامعه‌شناسی مردم‌مدار- همایش ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ایران»- چهارشنبه ششم دی ماه 1391.

[9] همان

[10] مصاحبه‌ی خبرنامه‌ی کارگروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار انجمن جامعه‌شناسی ایران با دکتر سارا شریعتی- آبان ماه 1390.

[11] سخنرانی دکتر سارا شریعتی در میزگرد چیستی جامعه‌شناسی مردم‌مدار- همایش ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ایران»- چهارشنبه ششم دی ماه 1391.

[12] همان.

[13] مصاحبه‌ی خبرنامه‌ی کارگروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار انجمن جامعه‌شناسی ایران با دکتر سارا شریعتی- آبان ماه 1390.

  • علی محمدزاده